🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۵۷۷ : کو نواسنجی که در مغز جهان شور افکند؟

(ثبت: 173868)

کو نواسنجی که در مغز جهان شور افکند؟

پنبه مغز از سر مینای ما دور افکند

گردش پرگار گردون گردد از مرکز تمام

نیست نقصی گر سلیمان سایه بر مور افکند

خاطر معشوق شوراندن نه کار عاشق است

ورنه طوطی می تواند در شکر شور افکند

راهرو را لنگر آرام در منزل خوش است

خواب خود را دوربین با خلوت گور افکند

غافل از آه ضعیفان با زبردستی مشو

کاین نسیم سهل، تاج از فرق فغفور افکند

تیره بختی شعله ادراک را سازد خموش

از زبان این شمع را شبهای دیجور افکند

از کشاکش خانه اش هرگز نمی گردد تهی

چون کمان هر کس که کار خویش با زور افکند

دیدن سیمین بران سازد مرا بی اختیار

لرزه بر پروانه من شمع کافور افکند

با دل آزاران مدارا کن که هیچ از شان شهد

کم نگردد گر سپر در پیش زنبور افکند

از تأمل می توان دریافت صائب عیب خویش

وای بر آن کس که این آیینه را دور افکند

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا