🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۶۲ : در عشق ز تیغ و سر نیندیشم

(ثبت: 162824)

در عشق ز تیغ و سر نیندیشم

در کوی تو از خطر نیندیشم

در دست تو چون به دستخون ماندم

از شش در تو گذر نیندیشم

پروانهٔ عشقم اوفتان خیزان

کز آتش تیز پر نیندیشم

یک بوسه ز پایت آرزو دارم

جان تو که بیشتر نیندیشم

این آرزویم ببخش و جان بستان

تا آرزوی دگر نیندیشم

با دل گفتم که ترک جان کردی

دل گفت کز این قدر نیندیشم

گفتم که دلا ز جان نیندیشی

گفتا که حق است اگر نیندیشم

خاقانی‌وار بر سر کویت

سر برنهم و ز سر نیندیشم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا