🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۸۱ : جان توجه بروی مهوش کرد

(ثبت: 164208)

جان توجه بروی مهوش کرد

دل تمسک بزلف دلکش کرد

مهر رویش که آب آتش برد

خاک بر دست آب و آتش کرد

آنکه کارم چو طره برهم زد

همچو زلفم چرا مشوش کرد

ابرویش تا چه شد که پیوسته

بر مه و مشتری کمانکش کرد

هر خدنگی که غمزه‌اش بگشود

نسبتش دل بتیر آرش کرد

مردم دیده‌ام بخون جگر

صفحهٔ چهره را منقش کرد

روز خواجو بروی او خوش بود

خوش نبود آنکه رفت و شب خوش کرد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا