🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۸۸۰ : به حق و حرمت آنک همگان را جانی

(ثبت: 197357)

به حق و حرمت آنک همگان را جانی

قدحی پر کن از آنک صفتش می‌دانی

همه را زیر و زبر کن نه زبر مان و نه زیر

تا بدانند که امروز در این میدانی

آتش باده بزن در بنه شرم و حیا

دل مستان بگرفت از طرب پنهانی

وقت آن شد که دل رفته به ما بازآری

عقل‌ها را چو کبوتربچگان پرانی

نکته می‌گویی در حلقه مستان خراب

خوش بود گنج که درتابد در ویرانی

می جوشیده بر این سوختگان گردان کن

پیش خامان بنه آن قلیه و آن بورانی

چه شدم من تو بگو هم که چه دانم شده‌ای

کی بگوید لب تو حرف بدین آسانی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا