🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۰۲ : صحبت جان جهان جان و جهان می‌ارزد

(ثبت: 164229)

صحبت جان جهان جان و جهان می‌ارزد

لعل جان پرور او جوهر جان می‌ارزد

گوشهٔ دیر مغان گیر که در مذهب عشق

کنج میخانه طربخانهٔ خان می‌ارزد

با چنان نادرهٔ دور زمان می خوردن

یک زمان حاصل دوران زمان می‌ارزد

شاید ار ملک جهان در طلبش در بازی

که دمی صحبت او ملک جهان می‌ارزد

برلب آب روان تشنه چرا باید بود

ساقی آن آب روان کو که روان می‌ارزد

با جمالت بتماشای چمن حاجت نیست

که گل روی تو صد لاله ستان می‌ارزد

سر کوی تو که از روضهٔ رضوان بابیست

پیش صاحب‌نظران باغ جنان می‌ارزد

هر که را هیچ بدستست نمی‌ارزد هیچ

که همانش که بود خواجه همان می‌ارزد

پیش خواجو قدحی باده به از ملکت کی

زانکه لعلیست که صد تاج کیان می‌ارزد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا