🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود و عرض ارادت ممنونم زنده باشید🙏🏼
موسی عباسی مقدم در تسلیم حادثه
سلام استاد حجت گرامی بسیار عالی وزیباست
مهدی سیدحسینی در ای باخبر ز حال خراب ندارها
سپاس از حضور گرمتون جناب عباسی لطف کردید🌷🌷
مهدی سیدحسینی در شهر
درود🌷🌷
درود جناب عباسی زیباست ان شاءالله رقص قلمتان را بیشتر شاهد باشیم 🌷🌷
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26657
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146848
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
دلم از دست بشد تا بسر او چه رسد
وین جگر سوخته را از گذر او چه رسد
از برم رفت و من بیدل ودین بر سر راه
مترصد که پیامم ز بر او چه رسد
شد بچین سر زلف تو و این عین خطاست
تا من دلشده را از سفر او چه رسد
خبرت هست که شب تا بسحر منتظرم
بر سر کوی ستم تا خبر او چه رسد
جز غبار دل شوریده من خاکی را
نیست معلوم که از خاک در او چه رسد
آنکه هر لحظه رسد خون جگر بر کمرش
کس چه داند که بکوه از کمر او چه رسد
چشم او ناظر دیوان جمالست ولیک
تا بملک دل ما از نظر او چه رسد
چو از آن تنگ شکر هیچ نگردد حاصل
بمن خسته نصیب از شکر او چه رسد
گشت خواجو هدف ناوک عشقش لیکن
تا ز پیکان جفا بر جگر او چه رسد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
سلام افلاطونیان معتقد بودند که ورای این عالم که مجاز است ، عالم دیگری نیز هست
سپاس گذار رحمت و زحمتی هستم که کشیدید خانم عبدلی عزیز و بی تردید سعی
بستن فرم