🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۲۴ : عشق را پیر و جوان یکسان بود

(ثبت: 180520)

عشق را پیر و جوان یکسان بود

نزد او سود و زیان یکسان بود

هم ز یکرنگی جهان عشق را

نو بهار و مهرگان یکسان بود

زیر او بالا و بالا هست زیر

کش زمین و آسمان یکسان بود

بارگاه عشق همچون دایره است

صد او با آستان یکسان بود

یار اگر سوزد وگر سازد رواست

عاشقان را این و آن یکسان بود

در طریق عاشقان خون ریختن

با حیات جاودان یکسان بود

سایه از کل دان که پیش آفتاب

آشکارا و نهان یکسان بود

کی بود دلدار چون دل ای فرید

باز کی با آشیان یکسان بود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا