🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۶۸۹ : به دیده آب اگر از آفتاب می گردد

(ثبت: 174980)

به دیده آب اگر از آفتاب می گردد

دل از نظاره روی تو آب می گردد

ز خیره چشمی من آفتاب می لرزید

کنون ز ذره به چشم من آب می گردد

عرق نکردن رویش ز بی حجابی نیست

ستاره محو درین آفتاب می گردد

حجاب عاشق و معشوق پرده هستی است

کتان چو ریخت ز هم ماهتاب می گردد

رخش ز باده گلرنگ چون برافروزد

به چشم حلقه آن زلف آب می گردد

ز خامی آن که در اینجا به داغ عشق نسوخت

در آفتاب قیامت کباب می گردد

سری که نیست ز هوش و خرد گران صائب

سبک ز کسب هوا چون حباب می گردد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا