🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۸۳ : آنکه هرگز نظری با من شیدا نکند

(ثبت: 164310)

آنکه هرگز نظری با من شیدا نکند

نتواند که مرا بی سر و بی پا نکند

دوش می‌گفت که من با تو وفا خواهم کرد

لیک معلوم ندارم که کند یا نکند

اگر آن حور پری رخ بخرامد در باغ

نبود آدمی آنکس که تماشا نکند

خسرو آن نیست که از آتش دل چون فرهاد

جان فدای لب شیرین شکرخا نکند

گل چو بر نالهٔ مرغان چمن خنده زند

چکند بلبل شب خیز که سودا نکند

هر که را تیغ جفا بردل مجروح زنی

حذر از ضربت شمشیر تو قطعا نکند

چون توانم شدن از نرگس مستت ایمن

کانکه چشم تو کند کافر یغما نکند

گل خیری چو بر اطراف گلستان گذرم

نتواند که رخم بیند و صفرا نکند

هر که احوال دل غرقه بداند خواجو

اگرش عقل بود روی بدریا نکند

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا