🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۹۳ : طره‌های تو کمند افکن طرارانند

(ثبت: 164320)

طره‌های تو کمند افکن طرارانند

غمزه‌های تو طبیب دل بیمارانند

از رقیبان تو باید که پریشان نشوند

که یقینست که آن جمع پری دارانند

زان بدورت همه محراب نشینان مستند

که چو ابروی تو پیوستهٔ خمارانند

چشم مست تو چو یک لحظه ز می خالی نیست

زاهدان از چه سبب منکر میخوارانند

چون بمیرم بدر میکده تابوت مرا

مگذرانید بدان کوچه که هشیارانند

آنکه در حلقهٔ زلفش دل ما در بندست

چه خبر دارد از آنها که گرفتارانند

گفتمش گنج لطافت رخ مه پیکر تست

گفت خاموش که برگنج سیه مارانند

مهر ورزان که نباشند زمانی بی اشک

روز و شب بهر چه سوزند که دربارانند

هر که خواهد که برد سر بسلامت خواجو

گو درین کوی منه پای که عیارانند

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا