🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۱۷۷ : مشکل دل رمیده هوای وطن کند

(ثبت: 175469)

مشکل دل رمیده هوای وطن کند

شبنم چنان نرفت که یاد چمن کند

آنها که دید یوسف از اخوان سنگدل

خونش به گردن است که یاد وطن کند

دل می کند به سینه ما بیدلان رجوع

گر نافه بازگشت به ناف ختن کند

دلهای جمع را کند آشفته یاد من

رازی نمی شوم که کسی یاد من کند

بی پرده نقش صورت شیرین نگاشته است

تا انتقام عشق چه با کوهکن کند

بسیار رو مده دل عشاق را مباد

زلف تورا گرانی دل بی شکن کند

بال ملک چو برگ خزان دیده ریخته است

پروانه را که یاد در آن انجمن کند

صائب مرا ز درد سخن خورد وخواب نیست

کو عیسیی که چاره درد سخن کند

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا