🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۷۰ : سبزه پیرامن سرچشمهٔ نوشش نگرید

(ثبت: 164397)

سبزه پیرامن سرچشمهٔ نوشش نگرید

شبه بر گوشهٔ یاقوت خموشش نگرید

شام شبگون سحر پوش قمر فرسا را

زیور برگ گل غالیه پوشش نگرید

عقل را صید کمند افکن جعدش بینید

روح را تشنهٔ سرچشمهٔ نوشش نگرید

بت ضحاک من آن مه که برخ جام جمست

آن دو افعی سیه بر سر دوشش نگرید

منکه از حلقهٔ گوشش شده‌ام حلقه بگوش

گوشداری من حلقه بگوشش نگرید

جانم از جام لبش گشت بیک جرعه خراب

بادهٔ لعل لب باده فروشش نگرید

خواجو از میکده‌اش دوش بدوش آوردند

اینهمه بیخودی از مستی دوشش نگرید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا