🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۲۹ : در جهان قصه حسن تو نشد فاش هنوز

(ثبت: 164456)

در جهان قصه حسن تو نشد فاش هنوز

تو دل خلق جهان صید کنی باش هنوز

هیچ دل سوخته کام دل شوریده نیافت

زان عقیق لب در پوش گهر پاش هنوز

باش تا نقش ترا سجده کند لعبت چین

زانکه فارغ نشد از نقش تو نقاش هنوز

تا دلم صید نگشتی بکمند غم عشق

سنبلت سلسله بر گل نزدی کاش هنوز

گرچه فرهاد نماندست ولیکن ماندست

شور لعل لب شیرین شکر خاش هنوز

چند گوئی که شدی فتنهٔ رویم خواجو

نشدم در غمت افسانهٔ او باش هنوز

عاقبت فاش شود سر من از شور غمت

گر به شیدائی و رندی نشدم فاش هنوز

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا