🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۳۰ : برگ نسرین ترا بی خار می‌یابم هنوز

(ثبت: 164457)

برگ نسرین ترا بی خار می‌یابم هنوز

باغ رخسارت پر از گلنار می‌یابم هنوز

دوش می‌گفتی که چشم ناتوانم خوشترست

خوشترست اما منش بیمار می‌یابم هنوز

تا نپنداری که بنشست آتش منصور از آنک

سوز عشقش همچنان از دار می‌یابم هنوز

از سرشک چشم فرهاد ای بسا لعل و گهر

کاین زمان در دامن کهسار می‌یابم هنوز

همچو خسرو جان شیرین باختم در راه عشق

لیک در دل حسرت دلدار می‌یابم هنوز

ماه کنعانم برفت از کلبهٔ احزان ولی

عکس رویش بر در و دیوار می‌یابم هنوز

اول شب بود کان یار از شبستانم برفت

وز نسیم صبح بوی یار می‌یابم هنوز

جز نسیمی کان به چین زلف او بگذشت دوش

دامنش پر نافهٔ تاتار می‌یابم هنوز

گر چه خواجو شد مقیم خانقاه اما مدام

خلوتش در خانه خمار می‌یابم هنوز

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا