🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۳۸ : به فلک می‌رسد خروش خروس

(ثبت: 164465)

به فلک می‌رسد خروش خروس

بشنو آوای مرغ و نالهٔ کوس

شد خروس سحر ترنم ساز

در ده آن جام همچو چشم خروس

این تذروان نگر که در رفتار

می‌نمایند جلوهٔ طاوس

ساقیا باده ده که در غفلت

عمر بر باد می‌رود بفسوس

عالم آن گنده پیر بی آبست

که بر افروخت آتش کاوس

فلک آن پیر زال مکارست

که ز دستان او زبون شد طوس

گر فریبد ترا به بوس و کنار

تا توانی کنار گیر از بوس

زانکه از بهر قید دامادست

که گره می‌کنند زلف عروس

هر که او دل بدست سلطان داد

گو برو خاک پای دربان بوس

داروی این مرض که خواجو راست

برنخیزد ز دست جالینوس

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا