🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۵۳ : آه از آن یار که نبود خبر از یارانش

(ثبت: 164480)

آه از آن یار که نبود خبر از یارانش

داد از آنکس که نباشد غم غمخوارانش

یاری آن نیست که آگاه نباشد از یار

یار باید که بود آگهی از یارانش

زورمندی که گرفتار نشد در همه عمر

چه خبر باشد از احوال گرفتارانش

خفته در خوابگه اطلس دیبا با دوست

نبود آگهی از دیدهٔ بیدارانش

از طبیبی نتوان جست دوای دل ریش

که نباشد خبر از علت بیمارانش

می پرستی که بود بیخبر از جام الست

چه تفاوت کند از طعنهٔ همیارانش

تیر باران بلا را من مسکین سپرم

وانکه شد غرقه نباشد خبر از بارانش

ما دگر نام خریداری یوسف نبریم

که عزیزان جهانند خریدارانش

تا شد از نرگس میگون تو خواجو سرمست

خوابگه نیست برون از در خمارانش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا