🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
اعضا تایید شده: 1779
تعداد اشعار: 26794
تعداد مطالب: 2906
تعداد کل نظرات و نقدها:147266
چون صبح خنده با جگر چاک می زنیم
در موج خیز خون نفس پاک می زنیم
هر جا که موج حادثه ابرو بلند کرد
ما چون حباب پیرهنی چاک می زنیم
همت به هیچ مرتبه راضی نمی شود
در دام، فال حلقه فتراک می زنیم
در سردسیر خاک که یک روی گرم نیست
جوشی به زور شعله ادراک می زنیم
چون کاروان ریگ به منزل نمی رسیم
چندان که قطره بر ورق خاک می زنیم
ناخن حریف آبله دل نمی شود
بر قلب شیشه خانه افلاک می زنیم
صائب کدام غبن به این می رسد که ما
داریم می به ساغر و تریاک می زنیم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم