🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۴۵ : رخشنده‌تر از مهر رخش ماه ندیدم

(ثبت: 164572)

رخشنده‌تر از مهر رخش ماه ندیدم

خوشتر ز ره عشق بتان راه ندیدم

عمریست که آن عمر عزیزم بشد از دست

ماهیست که آن طلعت چون ماه ندیدم

دل خواسته بود از من دلداده ولیکن

جان نیز فدا کردم و دلخواه ندیدم

آتش زدم از آه درین خرگه نیلی

چون طلعت او بر در خرگاه ندیدم

تا در شکن زلف سیاه تو زدم دست

از دامن دل دست تو کوتاه ندیدم

در مهر تو همره بجز از سایه نجستم

در عشق تو همدم بجز از آه ندیدم

دلگیرتر از چاه زنخدان تو بر ماه

در گوی زنخدان مهی چاه ندیدم

آشفته‌تر از موت که بر موی کمر گشت

من موی کسی تا بکمرگاه ندیدم

از خرمن سودای تو سرمایهٔ خواجو

حاصل بحز از گونه چون کاه ندیدم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا