🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود و سپاسگزارم که به مهر خواندید 🙏🌺
درود .بزرگوارید
بیا به خاطره هایم شبی به مهمانی کنونکه حال مرا خوبِ خوب می دانی
گوشه ی چشم تو را دیدن و دیوانه شدن پای از این غمزه مستانه کشیدن سخت
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147256
چو بنشیند، شود صد کوه تمکین همنشین با او
چو برخیزد ز جا، از جای برخیزد زمین با او
ز فیض داغ سودا دام و دد شد رام با مجنون
سلیمان می شود هر کس که باشد این نگین با او
نظر با ساعد سیمش چراغ صبح را ماند
برآرد گر ید بیضا سر از یک آستین با او
لب دعوی گشودن می دهد یادی ز بی مغزی
صدف لب بسته باشد تا بود در ثمین با او
مآل خواجه ممسک به زنبور عسل ماند
که نیشی ماند از صدخانه پرانگبین با او
من از شرح پریشان حالی دل عاجزم صائب
به سرگوشی مگر گوید دو زلف عنبرین با او
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم