🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۵۶۲ : از سر عشاق در زیر فلک سامان مخواه

(ثبت: 177854)

از سر عشاق در زیر فلک سامان مخواه

اختیار از گوی عاجز در خم چوگان مخواه

از جهان بی وفا با تلخرویی صلح کن

نقش یوسف بر درو دیوار این زندان مخواه

صددرستی شیشه گر را در شکست شیشه هست

گر دلت را عشق برهم بشکند تاوان مخواه

مرگ بی منت گواراتر ز آب زندگی است

زینهار از آب حیوان عمر جاویدان مخواه

خانه آباد پیش پای سیل افتاده است

خاطر معمور جز در خانه ویران مخواه

جز جواب خشک، موجی نیست در بحر سراب

مد احسان زینهار از دفتر دوران مخواه

نیست بحر نعمت بی خواهش حق را کنار

چون صدف گر لب گشایی هیچ جز دندان مخواه

شرم دار از حق، مبر صائب نیاز خود به خلق

بر سر خوان سلیمان دانه از موران مخواه

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا