🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۷۱۱ : ای ذره‌ای از نور تو بر عرش اعظم تافته

(ثبت: 180907)

ای ذره‌ای از نور تو بر عرش اعظم تافته

از عرش اعظم در گذر بر هر دو عالم تافته

آن ذره ذریت شده خورشید خاصیت شده

سر تا قدم نیت شده بر جان آدم تافته

اولاد پیدا آمده خلقی به صحرا آمده

پس بی‌محابا آمده بر بیش و بر کم تافته

یک موی تو در صبحدم بر گاو و آهو زد رقم

مشک است یا عنبر بهم موی تو بر هم تافته

بر عاشقان روی تو بر ساکنان کوی تو

در پرتو یک موی تو کاری است معظم تافته

عکس رخت از نه فلک بگذشته تا پشت سمک

بی واسطه بر یک به یک نوری مسلم تافته

گه جان پر اسرار را کرده فدا دیدار را

گاهی دل عطار را عشقت به یک دم تافته

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا