🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۷۳۱ : ای صبا غلغل بلبل بگلستان برسان

(ثبت: 164658)

ای صبا غلغل بلبل بگلستان برسان

قصهٔ مور بدرگاه سلیمان برسان

ماجرای دل دیوانه بدلدار بگوی

خبرآدم سرگشته برضوان برسان

شمع را قصهٔ پروانه فرو خوان روشن

باغ را بندگی مرغ سحر خوان برسان

بلبلانرا خبری از گل صد برگ بیار

طوطیانرا شکری از شکرستان برسان

کشتگانرا ز شفاخانهٔ جان مرهم ساز

تشنگانرا بلب چشمهٔ حیوان برسان

قصه غصه درویش اگرت راه بود

به مقیمان سراپردهٔ سلطان برسان

سخن شکر شیرین برفرهاد بگوی

خبر یوسف گمگشته بکنعان برسان

چون شدم خاک رهت گر ز منت گردی نیست

دست من گیر و چو بادم بخراسان برسان

در هواداری اگر کار تو بالا گیرد

خدمت ذره بخورشید درفشان برسان

گر از آن مایهٔ درمان خبری یافته‌ئی

دل بیمار مرا مژدهٔ درمان برسان

داغ کرمان ز دل خستهٔ خواجو برگیر

خیز و درد دل ایوب بکرمان برسان

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا