🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۷۷۰ : آشفتگی ز عقل پذیرد دماغ ما

(ثبت: 172061)

آشفتگی ز عقل پذیرد دماغ ما

فانوس گردباد شود بر چراغ ما

چون خون مرده در گل سرخش نشاط نیست

گویا که ریخت ماتمیی رنگ باغ ما

ماییم و داغی از جگر گل فگارتر

ناخن مبادش آن که بکاود به داغ ما

ای بخت ما به ظلمت شبهای غم خوشیم

روغن مکش ز ریگ برای چراغ ما

انجام خود در آینه شیشه دیده است

پیوند تاک می برد انگور باغ ما

با آن که از شکسته دلی پر نمی زند

بر گرد سرو شیشه تذروست زاغ ما

صائب ز جویبار حیا آب خورده ایم

خورشید چشم بسته درآید به باغ ما

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا