🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۷۷۰ : آن لب شیرین همچون جان شیرین

(ثبت: 164697)

آن لب شیرین همچون جان شیرین

وان شکنج زلف همچون نافهٔ چین

جان شیرینست یا مرجان شیرین

نافهٔ مشکست یا زلفین مشکین

عاقلان مجنون آنزلف چو لیلی

خسروان فرهاد آن یاقوت شیرین

عارضش بین بر سر سرو ار ندیدی

گلستانی بر فراز سرو سیمین

من بروی دوست می‌بینم جهانرا

وز برای دوست می‌خواهم جهان بین

شمع بنشست ای مه بی مهر برخیز

نالهٔ مرغ سحر برخاست بنشین

سنبل سیراب را از برگ لاله

برفکن تا بشکند بازار نسرین

دلبران عاشق کشند اما نه چندان

بیدلان انده خورند اما نه چندین

جان بتلخی می‌دهد خواجو چو فرهاد

جان شیرینش فدای جان شیرین

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا