🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۸۱۷ : خال مشکین بر گلستان می زنی

(ثبت: 181013)

خال مشکین بر گلستان می زنی

دل همی سوزی و بر جان می زنی

بر بیاض برگ گل عمر مرا

هر زمان فال دگرسان می زنی

صید خواهی کرد دلها را به زلف

زلف را بر یکدگر زان می زنی

زان دو لعل آتشین آبدار

آتش اندر آب حیوان می زنی

از لبت یک بوسه نتوان زد به تیر

کز سر کین تیر مژگان می زنی

گفته‌ای ایمانت را راهی زنم

چون بکشتی الحق آسان می زنی

در تو پیمان نیست صد عاشق بمرد

تا تو رای عهد و پیمان می زنی

دامن اندر خون زند عطار زانک

تو نفس با او ز هجران می زنی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا