🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۸۸۲ : روی تو گر بدیدمی جان بتو بر فشاندمی

(ثبت: 164809)

روی تو گر بدیدمی جان بتو بر فشاندمی

صبرم اگر مدد شدی دل ز تو واستاندمی

چون تو درآمدی اگر غرقهٔ خون نبودمی

بس که گهر بدیدگان در قدمت فشاندمی

کاج نراندی ای صنم توسن سرکش از برم

تا ز دو دیده در پیت خون جگر نراندمی

پای دل رمیده گر باز بدستم آمدی

ترک تو کردمی و خویش از همه وا رهاندمی

نوک قلم بسوختی از دل سوزناک من

گرنه ز دیده دمبدم آب برو چکاندمی

ضعف رها نمی‌کند ورنه ز آه صبحدم

شعله فروز چرخ را مشعله وانشاندمی

خواجو اگر چو دود دل دست در آه من زدی

گر بزمین فرو شدی بر فلکش رساندمی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا