🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود و عرض ارادت ممنونم زنده باشید🙏🏼
موسی عباسی مقدم در تسلیم حادثه
سلام استاد حجت گرامی بسیار عالی وزیباست
مهدی سیدحسینی در ای باخبر ز حال خراب ندارها
سپاس از حضور گرمتون جناب عباسی لطف کردید🌷🌷
مهدی سیدحسینی در شهر
درود🌷🌷
درود جناب عباسی زیباست ان شاءالله رقص قلمتان را بیشتر شاهد باشیم 🌷🌷
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26657
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146848
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
شوریدهئیست زلف تو کز بند جسته است
خط تو آن نبات که از قند رسته است
آن هندوی سیه که تواش بند کردهئی
بسیار قلب صفشکنان کو شکسته است
گر زانک روی و موی تو آشوب عالمست
ما را شبی مبارک و روزی خجسته است
هر چند نیست با کمرت هیچ در میان
خود را به زر نگر که چنان بر تو بسته است
با من مکن به پستهٔ شیرین مضایقت
آخر نه شهر جمله پر از قند و پسته است
دانی که برعذار تو خال سیاه چیست
زاغی که بر کنارهٔ باغی نشسته است
من چون ز دام عشق رهائی طلب کنم
کانکس که خسته است بتیغ تو رسته است
گفتم که چشم مست تو خونم بریخت گفت
یک لحظه تن بزن که بخسبد که خسته است
خواجو چنین که اشک تو بینم ز تاب مهر
گوئی مگر که رشتهٔ پروین گسسته است
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
سلام افلاطونیان معتقد بودند که ورای این عالم که مجاز است ، عالم دیگری نیز هست
سپاس گذار رحمت و زحمتی هستم که کشیدید خانم عبدلی عزیز و بی تردید سعی
بستن فرم