🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سارا (س.سکوت) در همراه با سکوتی آرام
درودی دوباره استاد الهی که سلامت باشید ممنون از این همه لطف سلام مرا هم به
حمید گیوه چیان در داستان کوتاه
درود جناب عبدالله پور عزیز و بزرگوار ممنون از تشریف فرمایی و بذل توجهتان شاد و سلامت
ساده و شکیل بود . آفرین
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام فرامرز جان پسر شاعرم ممنونم از حضور بسیار گرمت بابا طارق را
فرامرز عبداله پور در داستان کوتاه
درود شعری زیبا ودلنشینی از شما خواندم استاد ⚘🌺❤ رقص قلمتان ابدی
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26776
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147235
چند گویی با تو یک شب روز گردانم چو شمع
من عجب دارم گر امشب تا سحر مانم چو شمع
رشته عمرم به پایان آمد و تابش نماند
چارهای اکنون بجز مردن نمیدانم چو شمع
میدهم سررشته خود را به دست دوست باز
گر چه خواهد کشت میدانم به پایانم چو شمع
آبم از سر درگذشت و من به اشک آتشین
سرگذشت خود همه شب باز میدانم چو شمع
دامنت خواهم گرفت امشب چو مجمر ور به من
بر فشانی آستین من جان بر افشانم چو شمع
بند بر پای و رسن در گردن خود کردهام
گر بخواهی کشتنم برخیز و بنشانم چو شمع
گر سرم برداری از تن سر نگردانم ز حکم
ور نهی بر پای بندم بند فرمانم چو شمع
احتراز از دود من میکن که هر شب تا به روز
در بن محرابها سوزان و گریانم چو شمع
رحمتی آخر که من میمیرم و بر سر مرا
نیست دلسوزی به غیر از دشمن جانم چو شمع
مدعی گوید که سلمان او تو را دم میدهد
گو دمم میده که من خود مرده آنم چو شمع
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
در لبخند…
همواره درخت دانش مانا پربار است👏👏
درود بی کران... جناب خراسانی گران ارج😍🌱
بستن فرم