🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اشعار بسیار زیبائی را از قلمتان خواندم و بسیار ممنونم 🌺🌹
درود و ارادت جناب سید حسینی عزیز سپاس از حضور پرمهرتان🙏🙏🙏💐💐💐
درود بر شما 🌹🌹
مهدی سیدحسینی در پدر
درود بر شما 🌹🌹
درود 🌹🌹
اعضا تایید شده: 1779
تعداد اشعار: 26794
تعداد مطالب: 2912
تعداد کل نظرات و نقدها:147277
ای زلف تو شیرازه دیوان قیامت
هم سلسله، هم سلسله جنبان قیامت
خاموشی و گفتار دهان تو دهد یاد
از بست و گشاد در دکان قیامت
چشم تو سیه خانه صحرای تجلی
خال دهنت مهر نمکدان قیامت
مژگان صف آرای تو همدوش صف حشر
ابروی تو هم پله میزان قیامت
دامان قیامت بود آن زلف پریشان
روی تو چراغ ته دامان قیامت
مانند در گوش تو شده تازه و سیراب
از صبح بناگوش تو ایمان قیامت
وقت است که در دیده خفاش گریزد
از شرم تو خورشید درخشان قیامت
شد صبح قیامت ز لب لعل تو پرشور
می خواست نمکدان چنین خوان قیامت
چون جلوه کنی از دو جهان گرد برآید
بسته است به دامان تو دامان قیامت
رسوایی معشوق نه جرمی است که بخشند
عاشق نبرد شکوه به دیوان قیامت
از راه خطرناک تو ای کعبه امید
یک منزل کوتاه، بیابان قیامت
صائب چه گشایی گره از طره دلدار؟
نگشوده کسی فال ز دیوان قیامت
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم