🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شعله یِ عشق آتشینت باز، می کشد چون زبانه در محراب
تیرِ عشقت گرفته است انگار، بی محابا نشانه در محراب
بوده ای چون خلوص سر تا پا، شک ندارم که زُبده تر در عشق
پاکبازی و جانِ مُشتاقت، کرده است آشیانه در محراب
حتم دارم اگر نباشد عشق – عشقِ پاکی که در شما بوده ست-
چون شما کس نمی بَرَد لذّت، لذّتی جاودانه در محراب
موج اگر در دلی نزد هرگز، شورمستانه عشقِ حق، باری
مثل جیحون چگونه می گردد، از رگی خون روانه در محراب؟
عشق، با شَدّ و مَدّ و لین در جان، با تو گردد اگر عجین در جان
خواه ناخواه و پر شعف روحت، پر زند بی بهانه در محراب،
باری از مرگ اگر گریزی نیست، ترست از مرگ اگر پشیزی نیست
با خرد گر تو را ستیزی نیست، بدهی جان چرا نه در محراب؟
بهره ور دل اگر نگشت از عشق، شعله ور دل اگر نگشت از عشق
جان خود را کسی نمی بازد، اینچنین عاشقانه در محراب
نبضِ زاینده رود ایثاری، مستِ جامِ شهودِ دیداری
کرده ای با سرود بیداری، عندلیبانه لانه در محراب
سُنبُلُ الطّیبِ بی رقیبی تو، زین گلستان نه بی نصیبی تو
شورمستانه عندلیبی تو، داده ای سر ترانه در محراب
بت شکن بی تبر نگردیده ست، خون پاکت هدر نگردیده ست
بعد از آن چون که آفتابی تر، عشقِ حق زد جوانه در محراب
پر تلاطم چراست این دریا؟ تا ابد بی فناست این دریا
ساحلش جان فزاست این دریا، عشق دارد کرانه در محراب
من هوادارِ بت شکن هستم، پورِ زالم که پیلتن هستم
بی ثمر دشمنم چنین گستاخ، می کشد شاخ و شانه در محراب
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
بهمن 22, 1400
بت شکن بی تبر نگردیده ست، خون پاکت هدر نگردیده ست
بعد از آن چون که آفتابی تر، عشقِ حق زد جوانه در محراب
پر تلاطم چراست این دریا؟ تا ابد بی فناست این دریا
ساحلش جان فزاست این دریا، عشق دارد کرانه در محراب
سلام و درود بر حضرت استاد حاج محمدی عزیز
مانند همیشه عالی ست
در محضر آن بزرگ استاد، سرودن را باید آموخت
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏👌🌹🌿
پاسخ
بهمن 22, 1400
سلام و درود حضرت دوست .🌹🌹🌹🌹ممنون و سپاسگزارم🌷🌷🌹
پاسخ
بهمن 22, 1400
باری از مرگ اگر گریزی نیست، ترست از مرگ اگر پشیزی نیست
با خرد گر تو را ستیزی نیست، بدهی جان چرا نه در محراب؟
درودها استاد حاج محمدی گرانقدر
🌷🌷🌷🌷🌷
پاسخ
بهمن 22, 1400
سلام و درود سرکار عالی را و سپاس فراوان نظر لطفتان را 🌹
پاسخ
بهمن 22, 1400
درودجناب استاد
حظ وافر بردم بسیارزیباو استادانه
🌺🌺🌺
پاسخ
بهمن 22, 1400
سلام سوال چرا در اوزان دوری اگر رکن ها مثل هم باشد هجای کشیده به جای هجای بلند در پایان نیم مصرع نمی توان آورد؟
پاسخ
بهمن 22, 1400
سلام ودرود دوست عزیز جناب سیاوش آزاد
اگر منظور حضرتتان ار ارکان مثل هم همان《متحد الارکان》است باستحضار شریفتان می رسانم که اوزان دوری به هیچ وجه متحد الارکان نیستند . بلکه متناوب الارکانند. البته تذکار این نکته ضروری است که هر وزن دوری ای لزوما متناوب الارکان است اما هر متناوب الارکانی لزوما دوری نیست و باصطلاح منطقیین میان 《وزن دوری》 و 《متناوب الارکان》رابطه ی عموم و خصوص مطلق برقرار است و وزن دوری اخص است و متناوب الارکان اعم. فتامّل
پاسخ
بهمن 22, 1400
درود بر شما جناب حاج محمدی
بسیار روان سرودهاید و زیبا
بنده تازه به جمع دوستان شعر پاک ملحق شدهام
مایهی خرسندی من خواهد بود اگر سرودههایم رو بخوانید و نقد بفرمایید.
امید که بتوانم از محضر جنابتان کمال استفاده را ببرم.
پاینده و بهروز باشید.
پاسخ
بهمن 22, 1400
سلام و درود بر سرکار عالی و خیر مقدم عرض می کنم. چشم حتما به دفتر کاربری شما سر می زنم و اگر نکته قابل تذکاری لازم باشد به عنوان نقد یا نظر می نویسم.🌷🌷🌷🌷🌷موفق باشید
پاسخ
بهمن 22, 1400
سلام متشکر از تشریحی که فرمودید سوال من این است
چرا مثلا در مفاعیلن مفاعیلن/مفاعیلن مفاعیلن این اختیار نیست در پایان نیم مصرع کشیده بیاوریم مگر نمیشود قدری وقفه انداخت و دوری کردش
مگر ای عشق پرسوزست نوازشهای آن مینو
که در خواب خوشت ای طفل تو غلطان میروی هرسو
حال اگر همین را به این صورت بنویسیم ایراد ندارد در حالیکه عامل عدم ایراد مگر وقفه نیست؟
مگر ای عشق پرسوزست
نوازشهای آن مینو
که در خواب خوشت ای طفل
تو غلطان میروی هرسو
پاسخ
بهمن 22, 1400
دوست عزیز و ارجمند جناب سیاوش آزاد// درود و سلام
عزیز جانم پاسخ اجمالی سوال حضرتعالی در نقدی که به قلم اینجانب بر سروده ای از استاد گرامی دکتر قزوه در سایت شاعران پارسی زبان نوشته شده است، آمده است . به این لینک مراجعه کنید :
https://www.irafta.com/showtext.aspx?id=60900
و اما پاسخ تفصیلی در این مقال نمی گنجد و مستلزم طرح مباحث فنی بویژه در زمینه ی موسیقی شعر است 《علاوه بر مباحث فنی علم عروض》. اگر به دقت مطالعه کنید در بخش های پایانی مقاله ای در زمینه ی وزن دوری به لینک:
https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?ID=273582
پاسخ مفصل داده شده است .
پاسخ
بهمن 23, 1400
سلام متشکر از راهنمایی ای که فرمودید
پاسخ
بهمن 22, 1400
درودی بیکران محضر استاد فرهیخته جناب حاج محمدی.
ارزشمند قلم زده اید.
درودتان باد.
استاد گرانقدر:
زحمتی تقبل فرموده و از صفحه حقیر بازدید فرمایید که بی نیاز از راهنمایی و روشنگری استاد نیستم.
🌷🌷🌷
پاسخ
بهمن 23, 1400
درود و ارادت
جناب حاج محمدی نازنین
گرفتاری ها مجال دیرینه را برده اند که دیر هنگام خواندم این آثار زیباتان را
◇◇◇
از آنجا که “شورمستاته” در دو بیت بکار رفته
و تکرار ارایه از تازگی و زیبایی می کاهد
” شور و غوغای عندلیبی تو، داده ای سر ترانه در محراب”
فعلن فاعلن مفاعیل، فعلن فاعلن مفاعیلن
بیت آخر از نظررمعنوی با ابیات دیگر متفاوت است
در تمام ابیات بجز آن بیت، محراب، جایگاه زیبایی هاست
عشق، جان دادن، پرزدن، آشیانه کردن، ترانه سردادن و….
اما در بیت آخر:
شاخ و شانه کشیدن خصم در محراب اتفاق افتاده
ضمن اینکه محراب نماد نیایش و عشق و جاری شدن خون، انسان را
به فردی مقدس همانند مولی علی ع تداعی گری می کند که در بیت آخر
به ناگاه تغییر مسیر می یابد و به طرفدار ابراهیم بت شکن و بعد
به فرزند زال افساته ای می رسد
این ارتباط به محکمی ابیات قبلی نیست.
و التماس دعا🌹❤
پاسخ
بهمن 23, 1400
درود دوست عزیز جناب معصومی بزرگوار.
اولا وزن شعر را اشتباه نوشته اید!!!! چگونه تقطیع فرموده اید ؟ والله العالم!!!! و نام بحر عروضی وزنی که نوشته اید چیست ؟ باز هم والله العالم!!!! ثانیا در تکرار 《شورمستانه》تعمّدی است و در حقیقت اصلا تکراری نیست چرا که در مورد اول 《شورمستانه موج زدن مراد است 》و در مورد دوم 《شورمستانه عندلیب بودن》وَ بَینهُما بَون بَعِید !!!!!و ثالثا محراب 《محل حرب》است. و گریز به این معنا در بیت آخر نیز تعمّدی است . فتامّل عزیز جان برادر.
پاسخ
بستن فرم