🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار قصاید
عنوان شعر خوانش نظرات
قصیدهٔ شمارهٔ ۱- در مدح پیامبر اکرم محمد مصطفی‌(‌ص‌) : دوشم ندا رسید ز درگاه‌کبریا 120
قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در مدح حضرت رضا علیه‌السلام : به‌گردون تیره ابری بامدادان برشد از دریا 94
قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش محمّد شاه : دوش‌که این‌گردگردگنبد مینا 108
قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - در مدح نواب شاهزاده فریدون میرزا فرمانفرما : ای رفته پی صید غزالان سوی صحرا 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - در وصف نامۀ پادشاه‌گیتی ستان محمدشاه غازی انارلله برهانه‌گوید : شکسته خامهٔ آذرگسسته نامهٔ قسطا 70
قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در مدح ابوالمظفر محمدشاه غازی طاب‌لله ثراه گوید : گسترد بهار در زمین دیبا 128
قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - در مدح حاجی اسدالله خان شیرازی : دوشینه چون‌کشید شه زنگ لشکرا 121
قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - فی مدح سلطان العادل محمد شاه غازی رحمه‌الله علیه : عید شد ساقی بیا درگردش آور جام را 107
قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در شکایت از ممدوح گوید : گر تاج زر نهند ازین پس به سر مرا 98
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - در مدح ابوالمظفر محمدشاه غازی طاب‌الله ثراه : چه مایه مایلی ای ترک ترک و خفتان را 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در مدح مقرب‌الخاقان معتمدالدوله منوچهرخان گوید : خیز ای غلام زین‌کن یکران را 134
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در مدح نواب شاهزاده علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه گوید : آراست عروس‌گل گلستان را 98
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در مدح سلالة‌السادت میرزا سلیمان : اگر مشاهده خواهی فروغ یزدان را 80
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - در مدح ابوالمظفر محمدشاه غازی انارالله برهانه گوید : در خواب دوش دیدم آن سرو راستین را 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ملکزادۀ بی‌نظیر شهزاده اردشیر فرماید : شاه ختن چو دوش نهان شد به مکمنا 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در مدح امیرکبیر میرزاتقی‌خان رحمه‌الله گوید : نسیم خلد می‌رود مگر ز جویبارها 111
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در تهنیت عید مولود امیرالمؤمنین علیه‌لسلام و مدح پادشاه جمجاه ناصرالدین شاه خلدالله ملکه : خیمهٔ زربفت زد بر چرخ نیلی آفتاب 69
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - در مدح خاتم انبیا صلی‌الله علیه و آله : ازسروش وحدتم‌برگوش هوش‌آمدخطاب 99
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - در منقبت علی‌بن ابیطالب صلوات‌لله علیه فرماید : دوشم مگر چه بودکه هیچم نبرد خواب 99
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - د‌ر مدح حاجی میرزا آقاسی فرماید : دو قلاع کفرند با هم مصاحب 87
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - د‌ر مدح حسین‌خان نظام‌الدوله فرماید : ای ترا در چهره آب و وی ترا در طره تاب 75
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - وله ایضاً فی مدحه : بدا به حالت آن مجرمی‌که روز حساب 73
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - هنگام نهضت عباس‌شاه غازی طاب‌ثراه از خراسان و ماندن محمدشاه غازی نورالله مرقده فرماید : آنچه من بینم به بیداری نبیندکس به خواب 86
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - در تهنیت نظام‌الدوله هنگام آوردن خلعت شاهنشاه غازی در هنگام ولیعهدی : صبحدم کز جانب مشرق برآمد آفتاب 79
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - مطلع ثانی : در همایون ساعتی فرخنده چون عهد شباب 86
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در شکرانه سلامتی ذات اقدس شهریاری دام ملکه د‌ر فتنهٔ باب علیه‌اللعنه و ا‌لعذاب : ساقی امشب می پیاپی ده که من بر جای آب 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - د‌ر مدح مهد کبری و ستر عظمی و تخلص در مدح شاهنشاه غازی ناصرالدین شاه خلدلله ملکه : شنیده بودم بیمار را نگیرد خواب 112
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - د‌ر مدح شاهزاد‌هٔ ‌کیوان و ساده شجاع ‌السلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه فرماید : گرفت عرصهٔ‌گیتی شمیم عنبر ناب 65
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - و‌له ایضاً فی مدحه : چه ‌جوهرست ‌که‌هست اعتبار آتش و آب 70
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰ - ایضاً ‌در ستایش شاهزا‌ه رضوان و ساده شجاع‌لسلطنه حسنعلی میرزا طاب ‌ثراه فرماید : ای به از روز دگر هر روز کارت 84
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - د‌ر ستایش و نیایش ابولملوک ثانی جمشید جهان ثانی فتحعلی شاه قاجار طاب ثراه فرماید : اگر نظام امور جهان به دست قضاست 77
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - وله ایضاً فی مدحه : این خط بی‌خطا که به از نافهٔ ختاست 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - د‌ر مدح محمدشاه غازی و حاج میرزا آقاسی فرماید : ای‌دل اقبال ‌و سعادت نه به سعی ‌و طلب است 84
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - در ستایش شاهزاده ی رضوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا طاب ا‌لله ثراه فرماید : در چشم منست آنچه به رخسار تو آب است 71
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴ - در تهنیت خطان و تطهیر شاهزاده آزاده عباس میرزا ثمره الفواد شهریار ماضی محمدشاه غا‌زی طاب ثراه فرماید : این چه جشنست ‌کزو جان جهان در طرب است 104
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶ - و‌له ایضاً مدحه : دارد اگرچه بر همه‌کس روزگار دست 61
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - وله ایضاْ فی مدحه : باز این تویی شهاکه جهانت مسخرست 96
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸ - ‌در ستایش کهف الادا‌نی و‌لاقاضی وزیر بی‌نظیر حاجی آقاسی طاب ثراه : بر دلم صدهزار نیشترست 81
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - و له ایضاً فی مدحه : عاشق بی کفر در شرع طریقت‌کافرست 67
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰ - د‌ر مدح سلطان ماضی محمدشاه غازی و حاج میرزا آقاسی : هستی دو وجه دارد مخفی و ظاهر است 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴ - و له ایضاً فی مدحه : روز می و وقت عیش وگاه سرورست 66
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در گله از حاج اکبر نواب و مدح فخرالعلماء و ذخرالفضلاء ابولحسن الفسوی الشهیر به خان داماد فرماید : ترک من آفت چینست و بلای ختن است 72
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ : که جلوه‌ کرد که آفاق پر ز انوارست 98
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - د‌ر ستایش شاهزادهٔ علیین و ساد‌ه فرمانفرما فریدون میرزا طاب ثراه فرماید : گاه ط‌رب و رو‌ز می و فصل بهارست 87
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - د‌ر ستایش شاهزاده ی آزاد‌ه اعتضادالسلطنه علیقلی میرزا دام اقباله فرماید : تا لاله به باغ و گل به ‌گلزارست 78
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - و‌له ایضاً فی مدحه : ملک ز انصاف شه بهشت برین است 63
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - در ستایش حسین خان خازن شجاع السلطنه گوید : تا ابد چشم بد ازگنجور دارا دور باد 130
بخش ۴۷ - د‌ر فتح شهر یزد به اهتمام امیرزاد‌هٔ آزاد‌ه هلاکوخان بن شجاع‌السلطنه و تفنن به مدح حسینعلی میرزا ملقب به فرمانفرما و شجاع‌السلطنه رحمه‌لله علیهما : تا سلیمان زمان زندان اسکندر گرفت 142
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸ - در مدح شاهزادهٔ رضوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه فرماید : باز با صعوه ندانم ز چه رو رام ‌گرفت 74
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در ستایش حاجی آقاسی رحمه‌الله فرماید : شب ‌گذشته‌ که آفاق را ظلام‌ گرفت 80
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - د‌ر مدح محمد شاه غازی رحمه‌الله فرماید : عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت 66
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - و له ایضاً فی مدحه : بهادر شه ای شهریاران ‌غلا‌مت 83
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۳ - در مطایبه و تخلص به ستایش شاهنشاه فردوس آرامگاه محمد شاه طاب ثراه گوید : هر زمانم‌ که به آن ترک سر و کار افتد 73
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴ - در ستایش شاهنشاه اسلام‌پناه ناصرالدین شاه غازی خلدلله ملکه گوید : دوش کانجم شد عیان بر این سپهر گرد گرد 91
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵ - در ستایش پادشاه رضوان جایگاه محمد شاه غازی طاب الله ثراه فرماید : عجبی عجب آن پسر به سر دارد 93
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۶ - در ستایش امیر کامکار محمدحسن‌خان سردار فرماید : فلک‌ خورشید و جنت حور و بستان یاسمن دارد 139
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۷ - در ستایش شاهزاده مبرور شجاع السلطنه حسنعلی میرزا گوید : به کف هر آنکه سر زلف دلستان دارد 93
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۸ - د‌ر ستایش دبیر بی‌نظیر میرزا عبدالله منشی فرماید : هله نزدیک شد ای دل‌ که زمستان‌ گذرد 86
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۳ - در مدح شجاع‌السلطنه حسنعلی میرزا گوید : باد نوروزی شمیم عطر جان می‌آورد 111
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۴ - در ستایش پادشاه رضوان جایگاه مروج ملت نبی حجازی محمدشاه غازی طاب ثراه‌ گوید : ساقی بده رطل گران زان می که دهقان پرورد 74
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۹ - در ستایش امیر د‌یوان میرزا نبی‌خان فرماید : عید آمد و آفاق پر از برگ و نواکرد 106
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۰ - در ستایش شاهنشاه جمجاه محمد شاه غازی طاب ا‌لله ثراه فرماید : الا تدارک ماه صیام بایدکرد 85
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - در ستایش امیر دیوان میرزا نبی خان فرماید : آن کیست که باز آمد و در بزم نظر کرد 77
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۲ - در ستایش نواب شاهزادهٔ رضوان جایگاه فریدون میرزا حکمران فارس طاب الله ثراه فرماید : ماهم ز در درآمد و بر من سلام کرد 95
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۵ - در ستایش نایب السلطنهٔالعلیه ولیعهد عباس شاه مبرور فرخ نیای پادشاه منصور و تفنن به مدح قایم‌مقام فرماید : چون خواست کردگار که گیتی نظام گیرد 80
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۶ - د‌ر ستایش شاهزاده‌ ی کیوان سریر اردشیر میرزا ‌دام‌ اقباله فرماید : صبح آفتاب چون ز فلک سر زد 116
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۷ - در ستایش مولای متقیان امیر مؤمنان علی بن ابیطالب : بجز لب تو کزو گفت شکرین خیزد 74
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۸ - در مدح شاهزاده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا : ای صفاهان مژده کاینک شاه دوران می رسد 93
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۹ - د‌ر مدح شجاع ا‌لسلطنه حسنعلی میرزا طاب ‌ثراه گوید : مگر شرمنده از تیغ شه و ابروی جانان شد 123
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - د‌ر ستایش امیرزاد‌ه شیرد‌ل ارغون میرزا ابن شجاع ا‌لسلطنه گوید : به ‌گوش از هاتف غیبم سحرگه این ندا آمد 97
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - د‌ر ستایش شاهزاده ‌کیوان سریر اردشیر میرزا و تشبیب به مدح شاهنشاه اسلام ‌پناه : سحر بشیر ملکزاده اردشیر آمد 93
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۵ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده شجاع السطنه حسنعلی میرزا طاب‌الله ثراه فرماید : غم و شادیست‌که با یکدگر آمیخته‌اند 131
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۶ - در مدح امیرالامراء نظام الدوله حسین خان در ایام حکومت فارس : دلی که هر چه کند بر مراد یار کند 94
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۲ - ‌در مدح ابوالسلاطین عباس شاه غازی نیای بیضا رای شاهنشاه ‌اسلام پناه خلدلله ملکه فرماید : هست ‌از دو کعبه ‌امروز دین‌ خدای خرسند 85
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳ - د‌ر ستایش کهف الادا‌نی‌والاقاصی‌جناب‌حاج‌میرزا آقاسی رحمه ا‌لله فرماید : ازین‌سان کابر نیسانی دمادم گوهر افشاند 94
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۴ - ‌در ستایش شهنشاه ماضی محمد شاه غازی فرماید : سرین دلبر من سیم ناب را ماند 64
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۷ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده قهرمان میرزا حکمران آذربایجان طاب‌ثراه فرماید : هر کرا ایزد اختیار کند 70
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸ - در ستایش شاهزاده مبرور شجاع السلطنه حسنعلی میرزا گوید : قضا چو مسند اقبال در جهان افکند 73
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۳ - در ستایش نواب فریدون میرزا فرماید : هرکرا دل سپیدکار بود 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴ - در ستایش شاهزاده مبرور فریدون میرزا فرماید : هرجاکه پارسی بت من جلوه‌گر شود 100
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۹ - در مدح امیر بی شبیه و عدیل سلیل جلیل خلیل منیع جود و سخا آقاخان متخلص به عطامه ظله فرماید : .آدمی باید به‌گیتی عمر جاویدان‌ کند 112
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۰ - در شکایت از ممدوح پیش و مدح یکی از احباء خویش که مکنی به ابوالفضل است فرماید : ن‌هرچون‌نیرگ‌سازد چرخ‌چون‌دستان‌کند 89
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۱ - در ستایش شاهزاده آزاده نواب فیروز میرزا فرماید : آنچه با برگ درختان ابر نوروزی‌کند 104
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۲ - د‌ر ستایش پا‌دشاه ماضی محمد شاه غازی طاب ا‌لله ثراه ‌گوید : هر دل اسیر زلف تو بیدادگر بود 89
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۶ - د‌ر مدح حسین‌خان صاحب‌اختیار فرماید : بهار آمدکه ازگلبن همی بانگ هزار آید 72
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۹ - در ستایش‌ کهف ا‌لا‌دانی و الاقاصی وزیر بی‌نظیر جناب حاجی آقاسی : از شب نرفته دوش پاسی دو بیشتر 97
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۵ - د‌ر ستایش پادشاه جمجاه ناصرا‌لدین شاه غازی طال‌الله بقاه و تال اللّه مناه د‌ر زمان و‌لیعهدی فرماید : تمام‌ گشت مه روزه و هلال دمید 79
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷ - د‌ر جشن میلاد حضرت ظل‌ اللهی ناصرالدین شاه غازی خلدالله ملکه ‌گوید : دوش برگردون بسی تابان شهاب آمد پدید 117
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۸ - ‌در مدح یکی از علمای علّام و فضلای ذوی‌العزّ والاحترام گوید : مقتدای انس و جان آمد پدید 119
قصیدهٔ شمارهٔ ۹۰ - و له ایضاً مدحه : اقبال و بخت و نصرت و فیروزی و ظفر 119
قصیدهٔ شمارهٔ ۹۱ - در زمان ولیعهدی شاهنشاه اسلام‌پناه ناصرالدین شاه غازی خلد الله ملکه فرماید : الا ای خمیده سر زلف دلبر 77
قصیدهٔ شمارهٔ ۹۲ - در زمان ولیعهدی شاهنشاه ماضی محمد شاه غا‌زی طاب‌لله ثراه گوید : الحمد خدا را که ولیعهد مظفر 136
قصیدهٔ شمارهٔ ۹۳ - د‌ر ستایش پا‌دشاه ماضی محمد شاه غازی طاب‌الله ثراه گوید : الحمد که از موهبت ایزد داور 80
قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - د‌ر ستایش امیرکبیر میرزا تقی خان رحمه‌الله فرماید : امسال عید اضحی با نصرت و ظفر 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۹۶ - در ستایش زهره ی زهرای آسمان شهریاری عزیزالدوله که شاهنشاه ماضی را بهین د‌ختر و خسرو غازی را گرامی خواهر فرماید : ای طرهٔ مشکین تو همشیرهٔ قنبر 95
قصیدهٔ شمارهٔ ۹۸ - در ستایش شاهزاده ی رضوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا گوید : بحمدالله که باز از یاری گیهان خدا داور 156
قصیدهٔ شمارهٔ ۹۵ - د‌ر ستایش نور حدیقه احمدی فاطمه اخت علی‌بن‌موسی علیه‌السلام : ای به جلالت ز آفرینش برتر 67
قصیدهٔ شمارهٔ ۹۷ - گریز این قصیدهٔ د‌ر نسخهٔ دیگر به‌ نام امیر دیوان میر‌زا نبی خان ‌دیده شد لهذا از محل تغییر تحریر شد : ای طرهٔ مشکین تو با مشک پسرعم 94
قصیدهٔ شمارهٔ ۹۹ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان آرامگاه نواب فریدون میرزا طاب ثراه گوید : بستم به عزم پارس چو از ملک ری ‌کمر 85
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۰ - مطلع ثانی : کای ‌همچو ابر جود تو فایض به خشک و تر 79
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۱ - د‌ر تغزل و تشبیب : بس دلبرکانند به هر بوم و به هر بر 110
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۲ - در مرثیهٔ امیرزادهٔ فردوس و ساده فاطمه‌سلطان صبیهٔ امیر دیوان طاب ثراه : به هر بهارکل از زیرکل برآرد سر 59
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۳ - در مدح جناب میرزا آقاسی گوید : پیک دلارام دی درآمدم از در 127
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۴ - د‌ر ستایش و‌زیر بی‌‌نظیر کهف‌الادانی و الاقاصی جناب حاجی آقاسی گوید : چو حسن تربیت ‌گردد قرین با پاکی ‌گوهر 102
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۶ - ‌در ستایش امیرکبیر و وزیر بی‌نظیر میرزا تقی خان طاب الله ثراه‌گوید : چو عید آمد و ماه صیام ‌کرد سفر 108
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۵ - د‌ر ستایش پادشاه رضوان جایگاه محمدشاه طاب الله ثراه و فتح خراسان گوید : چو زآشیانهٔ چرخ این عقاب زرین‌پر 63
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۹ - د‌ر ستایش مهد کبری و ستر عظمی کافلهٔ‌الملک عاقلهٔ‌الدوله مام پادشاه : دلکا هیچ خبر داری‌ کان ترک پسر 86
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۰ - در ستایش شاهزاده رضوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه و تخلص به معراج نبی صلعم گوید : دو سال بیش ندانم‌گذشت یاکمتر 83
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۱ - مطلع ثانی : شبی به عادت روز شباب عیش آور 78
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۷ - در ستایش امیر با احتشام عزیز خان سردار کل نظام فرماید : خرم بهار من‌که ز عیداست تازه‌تر 104
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۸ - در تهنیت عید نوروز و مدح شاهنشاه فیروز محمد‌شاه غازی طاب‌الله ثراه گوید : در شب عید آن سمن عذار سمن‌بر 101
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۴ - در ستایش نواب فریدون میراز طاب ثراه‌ گوید : دوشینه‌ کاین نیلی صدف‌ گشت ازکواکب پر درر 118
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۲ - در تهنیت عید غدیر و ستایش شاهزاده ی بی‌نظیر فریدون میرزا طاب ‌ثراه ‌گوید : دوش چو شد بر سریر چرخ مدور 89
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۳ - مطلع ثانی : از دو محمد زمانه یافته زیور 89
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۵ - من افکاره العالی : دی آمد از در من آن دلفریب پسر 69
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۶ - در ستایش پا‌دشاه جمجاه محمدشاه غازی و فتح خوارزم‌ گوید : رسید چه‌؟ خبر فتح‌کی رسید؟ سحر 119
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۷ - د‌ر منقبت هژبرالسالب اسد الله الغالب علی‌بن بیطالب علیه السّلام و فتح قلعه خیبر گوید : سحر چو زمزمه آغازکرد مرغ سحر 75
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۸ - مطلع ثانی : مباش غره دلا در جهان به فضل و هنر 116
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۲ - در ستایش امیر الامرا‌ٔ العظام نظام ا‌لدوله حسین ‌خان دام ‌مجده ا‌لعالی حکمران فارس فرماید : شادان رسید دوش نگارینم از سفر 121
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۹ - در ستایش پادشاه جمجاه ناصرالدین شاه خلدالله ملکه در زمان ولیعهدی گوید : سه هفته پیبشرک زین شبی به ماه صفر 75
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰ - مطلع ثانی : زهی‌گرفته تیغ و سنان چه بحر و چه بر 96
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۱ - من نتایج طبعه : سیه زلف از بر آن چهر دلبر 87
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۴ - در ستایش وزیر بی‌نظیر حاج میرزا آقاسی : شب‌ گذشته ‌که همزاد بود با محشر 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۳ - د‌ر ستایش پادشاه جمجاه محمدشاه غازی طاب‌ا‌لله ثراه‌ گوید : شباهنگام ‌کز انبوه اختر 87
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۵ - در ستایش امیر الامرا النظام میرزا نبی خان رحمه الله فرماید : شد کاسه‌ام از باده تهی کیسه‌ام از زر 67
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۶ - در تهنیت ورود قایم‌مقام طاب ثراه به خراسان : شکر که آمد ز ری به خطهٔ خاور 83
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۷ - وله ایضاً رحمه‌لله : صبح چون مهر سرزد از خاور 78
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۸ - در ستایش شاهزاده فریدون میرزا : طراق سندان برخاست ای غلام از در 106
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۰ - در تعریف کتاب باده بی‌خمار و ستایش خاقان خلد آشیان فتحعلی شاه طاب‌الله ثراه گوید : لبالب کن ای مهربان ماه ساغر 111
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۲ - ‌در ستایش امیرکبیر میرز تقی خان رحمه‌آلله فرماید : یازده ماه ‌کند روزه به هر سال سفر 111
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۹ - در ستایش شاهنشاه اسلام پناه ناصرالدین شاه غازی خلدالله ملکه‌گوید : فرو بگرفته‌ گیتی را به باغ و راغ وکوه و در 94
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۱ - در ستایش محمد شاه گوید : ماه رمضان آمد ای ترک سمنبر 106
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۳ - د‌ر نعت خاتم‌الانبیا صلی‌لله علیه و آله و ستایش پادشاه غازی محمدشاه طاب ثراه فرماید : آفتاب و سایه می‌رقصند با هم ذره‌وار 85
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۴ - د‌ر تعربف مصور و توصیف تصویر فرماید : آفرین برکلک سحرانگیز آن صورت‌نگار 110
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۵ - و له ایضاً فی مدحه : از خجلت تیغ ملک و ابروی دلدار 76
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۶ - در ستایش شاهزاده ی رضوان آرامگاه نواب فریدون میرزا طاب ثراه گوید : از سر دوش دو ضحاک درآویخت دو مار 120
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۷ - در منقبت مولانا اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام و ستایش شاهنشاه ناصرالدین شاه خلدالله ملکه گوید : اسم شد مشیّد و دین ‌گشت استوار 71
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۸ - در ستایش ابولملوک فحتعلی‌شاه طاب لله ثراه و جعل الجنهٔ مثواه‌ گوید : افتتاح هر سخن در نزد مرد هوشیار 141
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۹ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده فریدون میرزا طاب ثراه : امروز از دوکعبه جهان دارد افتخار 85
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۰ - در تهنیت ورود مسعود امیرکبیر حسین خان د‌ر ملک فارس‌ گوید : ای اهل فارس ، مژده که از فضل کردگار 106
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۱ - د‌ر مدح فریدون میرزا گوید : ای ترک می فروش ای ماه میگسار 109
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۲ - و له ایضاً : ای زان دو سیه مار که جا داده به گلزار 81
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳ - د‌ر ستایش امیر مبرور آ‌صف‌الدوله اللهیارخان‌گوید : ای طره و چهر تو یکی نار و یکی مار 90
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۶ - در ستایش نظام‌الدوله حسین خان فرماید : با فال نیک بهر زمین‌بوس شهریار 100
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷ - در ستایش امیربهرام صولت معتمدالدوله منوچهرخان فرماید : با فال نیک و حال خوش و بخت‌کامگار 106
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۰ - در مدح جناب حاجی آقاسی گوید : بهار آمد و دی را گرفت و کرد مهار 90
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴ - در ستایش نظام الدوله حسین خان و به تهنیت تمثال همایون : ای همایون صورت میمون شاه‌ کامگار 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۵ - ‌در تهنیت تشریف پادشاهی و مدح علیخان والی گوید : باد میمون این بهین تشریف شاه‌کامگار 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۸ - د‌ر تهنیت تشریف قبای بیضا ضیای شهریاری د‌ر ستایش حسین‌خان نظام‌الدوله : بوده جای یک جهان جان این قبای شهریار 106
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۹ - در ستایش وزیر بی نظیر صدر اعظم میرزا آقاخان گوید : بوی مشک آید چو بویم آن دو زلف مشکبار 80
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۰ - در مدح جناب حاجی آقاسی گوید : بهار آمد و دی را گرفت و کرد مهار 115
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - د‌ر ستایش شیراز صانه‌لله عن الاعواز و اعیان آن و تخلص به مدح معتمدالدوله منوچهرخان طاب ثراه گوید : تبارک‌الله از فارس آن خجسته دیار 80
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۳ - در تهنیت نشان شمشیر و مدح امیر بی‌نظیر نظام‌الدوله طال‌ بقاه فرماید : تیغی گهرنگار فرستاده شهریار 101
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱ - در مدح صاحب ا‌ختیار : تا چه معجز کرده امشب باز عدل شهریار 91
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۴ - د‌ر مدح ناصرالدین شاه : چو چتر زرین افراشت مهر در کهسار 73
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۵ - مطلع ثانی : که باد تا ابد از فر ایزد دادار 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶ - در ستایش پادشاه رضوان آرامگاه محمدشاه طاب الله ثراه گوید : دوش اندر خواب می‌دیدم بهشت ‌کردگار 90
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۰ - د‌ر مدح شجاع ‌السلطنه حسنعلی میرزا : زد به دلم ای نسیم آتش هجران یار 95
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۱ - مطلع ثانی : مژده که شد در چمن رایت گل آشکار 78
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۷ - در ستایش ‌کهف‌الادانی والاقاصی جناب حاجی آقاسی‌ گوید : دوش بگشودم ‌زبان تا درد دل گویم به یار 150
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح حسین‌خان صاحب اختیار : راستی را کس نمی‌داند که در فصل بهار 89
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۹ - مطلع ثانی : باده جان بخشت و دلکش خاصه از ‌دست نگار 128
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴ - در ستایش نظام الدوله حسین خان حکمران فارس فرماید : سوگند خورده‌اند نکویان این دیار 93
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲ - مطلع ثالث : ای‌گهر اندرگهر تاجور و شهریار 107
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷ - در ستایش حاج میرزا آقاسی : عطسهٔ مشکین زند هر دم نسیم مشکبار 72
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۳ - در ستایش امیر بهر‌ام صولت معتمدالدوله منوچهرخان طاب ثراه فرماید : ز شاهدی که بود رویش از نگار نگار 63
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۵ - و له ایضاً فی مدحه : شه قبای خ‌ریشتن بخشد به صاحب اختیار 63
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۶ - در ستایش امیرالامراءالعظام نظام‌الدوله حسین خان حکمران فارس فرماید : صبح چون خورشید رخشان رخ نمود از کوهسار 79
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸ - ممدوح این قصیدهٔ معلوم نیست‌،‌گویند قائم مقام است : قامت سروی چو بینم برکنار جویبار 94
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۹ - در مطایبه و هزل و ملاعبه فرماید : کوهی به قفا بسته‌ای ای شوخ دلازار 70
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۲ - د‌ر مدح شجاع‌السطنه حسنعلی میرزا : منت خدای را که ز تأیید کردگار 134
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۰ - در ستایش میرزا آقاخان صدراعظم : گفتم به یار فصل بهار آمد ای نگار 77
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۱ - در ستایش شاهزا‌دهٔ‌ رضوان و ساده فریدون میرزا طاب ثراه‌ گوید : گنج پنهان بود یزدان خواست کاید آشکار 78
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۳ - قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۳ - د‌ر مغازلت و تشبیب و اظهار عشقبازی و نسیب فرماید : هر سال به نوروز مرا بوسه دهد باز 99
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۴ - در ستایش‌امیرالامر‌اء‌العظام‌نظام‌لدوله حسین‌خان حکمران فارس فرماید : همتی مردانه می‌خواهم‌که اسمعیل‌وار 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح آقامحمد حسن پیشخدمت خاصه ی خاقان خلد آشیان : یار نیکوتر از آنست‌ که من دیدم پار 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۶ - د‌ر تعریف بهار و شکایت از یار و ستایش امیر کامگا‌ر حسین ‌خان نظام‌الدوله : یک دو مه پیشترک زانکه رسد فصل بهار 81
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۷ - در جواب قصیدهٔ حکیم سوزنی : آمد به برم دوش یکی ساده پسر بر 169
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۸ - د‌ر مدح شجاع‌ السلطنه : بشارت باد بر اهل نشابور 97
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹ - د‌ر مدح شجاع‌لسلطنه حسنعلی میرزا : حبذا از هوای نیشابور 101
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۰ - در ستایش مدح خسروخان خواجه حکمران اصفهان : سه چیز هست‌ کزو مملکت بود معمور 88
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۱ - در ستایش امیرالامراء العظام میرزا نبی‌خان حکمران فارس فرماید : ای حسن تو چون فتنهٔ چشم تو جهانگیر 89
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۲ - در ستایش شاهزادهٔ کیوان سریر اردشیر میرزا گوید : دوش از بر شهزاده اردشیر 64
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۳ - و له ایضاً فی‌ المطایبه : سحرگهان‌که ز گردون فروغ مهر منیر 68
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴ - د‌ر تهنیت عید غدیر و ستایش وزریر بی‌نظیر صدراعظم میرزا آقاخان دا‌م اقباله : شراب تاک ننوشم دگر ز خمّ عصیر 84
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۷ - در ستایش امیرالامراء العظام مبرزا نبی خان رحمه الله فرماید : محمود ماه من‌که غلامش بود ایاز 102
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۰ - د‌ر منقبت مظهرالعجائب اسدالله الغالب علی‌بن ابیطالب گوید : رساند باد صبا مژدهٔ بهار امروز 84
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۶ - در ستایش پادشاه جمجاه محمد شاه غازی طاب ثراه گوید : رسید نامهٔ دلدار دوشم از شیراز 86
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۵ - د‌ر مدح میرزا نبی‌خان : همی به‌ چشم‌ من آید که سوی حضرت میر 70
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۸ - در ستایش پادشاه جمجاه ناصرالدین شاه غازی خلدالله ملکه گوید : ناصرالدین شاه ‌گیتی را منظم‌ کرد باز 68
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۹ - و له ایضاً فی مدحه : شیرین پسرا خیز و بساط دگر انداز 96
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۱ - د‌ر ستایش شاهزاد‌هٔ رضوا‌ن و ساد‌ه حسنعلی میرزا طاب ثراه ‌گوید : صباح عید که شد باغ و راغ عطرآمیز 94
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۵ - در ستایش وزیر بی‌نظیر جناب حاج میرزاآقاسی رحمه‌لله فرماید : فلک دوش از عروس خور تهی چون گشت دامانش 104
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۶ - درستایش شاهزاده رضوان و ساده فریدون میرزا طاب ثراه گوید : نگار من‌که بود جایگاه در جانش 72
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۲ - د‌ر ستایش مر‌حوم محمدشاه غازی‌ گوید : کس مبادا چو من دلی زارش 98
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۳ - در ستایش پادشاه جمجاه محمد شاه غازی طاب الله ثراه گوید : مبارک‌باد هر عیدی به‌خسرو خاصه نوروزش 125
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۴ - در ستایش شاهزاد‌هٔ رضوان و ساده حسنعلی میرزا طاب ا‌لله ثراه گوید : ز چشمم خون فرو ریزد به یاد چشم فتانش 100
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۷ - د‌ر ستایش مرحوم مبرور میرزا ابوالقاسم همدانی ‌ذوالریاستین فرماید : مرا ماهیست‌در مشکوکه مشکین زلف پرچینش 87
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۹ - مطلع الثالث : همانا فصل تابستان سرآمد عهد تسعینش 136
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۰ - د‌ر ستایش سید انبیاء صلی ا‌لله علیه و آله : چه ماه بود که از خانه کرد طلوع 75
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۸ - المطلع الثانی من هذه القصیده : فلک‌ ژاژ است هنجارش جهان زشت است آیینش 86
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۱ - د‌ر ستایش رواق منور امام ثامن ضامن السلطان علی بن موسی الرضا علیه‌الآف التحیة و الثناء و تاریخ سال تعمیر و نگارش آن : زهی به منزلت از عرش برده فرش تو رونق 90
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۲ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا طاب ا‌لله ثراه‌ گوید : دوش دیدم یکی خجسته وثاق 83
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۳ - د‌ر ستایش امیرکبیر میرز‌ا تقی‌خان رحمه‌الله فرماید : کرد چون خسرو منصور ز ری عزم عراق 93
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۴ - ‌در ستایش شاهزاده رضوان آرامگاه فریدون میرزا طاب ثراه گوید : ای زلف نگار ای حبشی‌زادهٔ شبرنگ 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۵ - در ستایش پادشاه اسلام پناه ناصرالدین شاه خلدالله ملکه گوید : به عزم ری چو نهادم به رخش‌ زین خدنگ 78
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۶ - مطلع ثانی : که فر خجسته بماناد شاه جم اورنگ 112
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۷ - د‌ر ستایش شاه‌زادهٔ رضوان و ساده شجاع‌السلطنه حسنعلی میرزا طاب‌ثراه : چیست آن اژدها نهاد نهنگ 75
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۹ - در ستایش پادشاه اسلام‌پناه ناصرالدین شاه غازی : ای زلف تو پیچیده‌تر از خط ترسل 89
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۱ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساد‌ه فریدون میرزا طاب ثرا‌ه گوید : ای رخش ره‌نورد من ای مرغ تیزبال 84
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۲ - در ستایش امیرالامراء العظام حسین خان نظام الدوله گوید : بیا و ساغر می‌ کن ز باده مالامال 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۸ - در ستایش امیرالامراء العظام میرزانبی خان گوید : دلکی داری ای شوخ چو یک پارچه سنگ 89
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۰ - در ستایش نواب فریدون میرزا طاب ثراه گوید : ای فال سعید و بخت مقبل 93
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۸ - د‌ر مدح امیرالمومنین علی بن بیطالب صلواة لله علیه : مبال اگرت فزاید زمانه مال و منال 77
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۳ - در ستایش پادشاه ماضی محمد شاه غازی طاب الله ثراه : خسروا ای ‌کت ایزد متعال 83
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۴ - ‌در ستایش ستر کبری و مخدرهٔ عظمی مهد علیا ‌دامت شوکتها : در ششم روز جمادی نخست اول سال 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۵ - د‌ر ستایش ‌مرحوم میرزا تقی خان فرماید : رونده رخش من ای از نژاد باد شمال 116
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۶ - در مدح جناب حاجی آقاسی : دیشب به شکل جام نمود از افق هلال 75
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۷ - تتمهٔ قصیده : ای با خطاب مهر تو هر ذره‌یی سپهر 133
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۹ - در ستایش جناب حاجی آقاسی رحمه ا‌لله : هر وجودی ‌را به ‌وهم اندر توان ‌جستن همال 93
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۰ - در ستایش امیرالامرا‌ء العظام حسین خان نظام‌الدوله : آمد چه خلعت‌؟ از کجا؟ از دکه شاه عجم 83
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۱ - در ستایش ولیعهد رضوان‌مهد، عباس شاه غازی طاب الله ثراه و وزیر بوزرجمهر تدبیر قایم‌مقام : از تقویت رای دو سالار معظم 106
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۲ - در ستایش ولیعهد رضوان مهد عباس شاه غازی طاب‌الله ثراه گوید : الحمد خدا راکه ولیعهد معظم 87
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۳ - در مدح صدر اعظم : چو شد ز اختران دوش این سبز طارم 86
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۴ - د‌ر ستایش مرزا ابوالقاسم قایم‌مقام رحمه‌لله فرماید : شاعری امروز مر مراست مسلم 77
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۸ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده فریدون میرزا گوید : بامدادان ‌کآ‌فتاب خاوری سر زد ز بام 122
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۹ - مطلع ثانی : حبذا زین جشن فرخ مرحبا زین عید عام 105
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۵ - در ستایش پادشاه رضوان ارامگاه محمد شاه غازی طاب‌الله ثراه گوید : عید آمد و عیش ‌آمد و شد روزه و شد غم 74
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۶ - در ستایش جناب جلالت مآب صدراعظم گوید : ای بت سیمین بناگوش ای به تن چون سیم خام 116
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۷ - در ستایش از اهل پارس و ستایش بعضی از آنها : ای رخش ره‌نورد من ای اسب تیزگام 87
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۴ - در ستایش مرحوم میرزا تقی خان رحمه‌الله گوید : پی نظارهٔ فرخ هلال عید صیام 102
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۰ - در مطایبه فرماید : پگاه بام چو برشد غریو کوس از بام 100
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۱ - در ستایش جناب حاج میرزا آقاسی رحمه الله : بود مبارک هر عید خاصه عید صیام 121
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۲ - مطلع ثانی : به‌ گاه بام‌ که خورشید چرخ آینه‌ فام 86
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۳ - در ستایش پادشاه اسلام پناه ناصرالدین شاه غازی : پی نظاره ی فرّخ هلال عید صیام 81
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۵ - در ستایش پادشاه رضوان جایگاه محمد شاه غازی طاب اللّه ثراه‌ گوید : در شهر ری امسال به هرسو که نهم گام 100
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۰ - در ستایش شاهزاده فریدون میرزا : ایا غلام من امروز سخت پژمانم 69
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۶ - د‌ر ستایش پادشاه رضوان جایگاه محمد شاه غازی طاب ثراه گوید : شب دوشین دو پاسی رفته از شام 88
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۷ - د‌ر ستایش نواب ملک آرا حاکم مازندران گوید : گشت دی آباد چون بغداد ویرانم ز شام 75
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۸ - د‌ر ستایش پادشاه جمجاه ناصرالدین شاه غازی خلدالله سلطانه‌گوید : من ازین پس می‌خورم می ‌گر حلالست ار حرام 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۹ - د‌ر ستایش مرحوم میرزا تقی خان رحمه‌الله‌ گوید : هرآنچه هست مه و سال و هفته و ایام 63
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۱ - مطلع ثانی : منم‌ که ازکف زربخش آفت‌ کانم 92
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۲ - در ستایش رستم خان فرماید : من آن نشاط ‌کز این بزم دلستان بینم 75
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۳ - د‌ر ستایش عبدالله خان صدر فرماید : خیز ای غلام تا زین بر بادپا زنیم 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۴ - د‌ر مدحت جغتای خان بن ارغون میرزا می‌فرماید : آمد برم سحرگه آن ترک سیمتن 79
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۵ - در مدح امیرالامرا‌‌ء العظام شاهرخ خان قاجار می‌فرماید : انجمن پر انجمست از مهر چهر ماه من 85
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۶ - در ستایش امیرالامراء العظام حسین خان نظام‌الدوله گوید : اندر جهان دو چیز از دل برد محن 76
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۷ - د‌ر مدح فریدون میرزا : ای به مشکین موی تو مسکین دلم‌کرده وطن 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۰ - د‌ر منقبت هژبر سالب علی بن ابیطالب علیه السلام گوید : چند خواهی پیرهن از بهر تن 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۱ - در ستایش پادشاه جمجاه محمد شاه غازی طاب الله ثراه : دلی مباد گرفتار عشق چون دل من 83
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۳ - د‌ر تهنیت خبر بهبو‌دی محمدشاه غازی به فارس و شادمانی حسین‌خان نظام‌الدوله فرماید : زآستان خواجهٔ اعظم چراغ انجمن 61
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۸ - و له فی‌المدیحه : بارک‌الله بارک‌الله زان بت پیمان‌شکن 70
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۹ - در ستایش شاهزاده اباقاآن میرزا ابن شجاع السلطنه می فرماید : تیغ را دانی به استحقاق ‌کبوَد تیغ‌زن 87
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۲ - و له فی ا‌لمدیحه : دوش مرا تافت نور عقل به روزن 59
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۵ - در مدح محمدشاه مبرور و لشکر کشیدن به سمت هرات گوید : سخن‌گزافه چه رانی ز خسروان‌کهن 116
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۴ - در مدح کامران میرزای مرحوم ابن فتحعلی شاه مغفور طاب‌الله ثراه گوید : ز یک غمزه ربوده دل ز من آن ماه سیمین‌تن 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۶ - در مدح شاهزاهٔ آزاد‌ه هلاکوخان بن شجاع السلطنه : مخسب ای صنم امشب بخواه بادهٔ روشن 77
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۷ - در ستایش جناب جلالت مآب نظام المک فرماید : مگر شقیق عقیقست و کوه ‌کان یمن 86
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۲ - در مدح شاهنشاه مبرور محمد شاه مغفور طاب‌الله ثراه فرماید : ای طرهٔ دلدار من ای افعی پیچان 69
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۸ - و لی فی‌المدیحه : آن خال سیه بر لب جان‌پرور جانان 105
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۹ - ‌در ستایش ولیعهد مغفور عباس شاه طاب‌الله ثراه می‌فرماید : الحمدکه از تربیت مهر درخشان 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۰ - در ستایش یکی از سرداران ولیعهد مبرور فرماید : امین داور و دارا معین ملت و ایمان 94
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۱ - در ستایش شاهنشاه با داد و دین شاه ناصرالدین ‌ادام ا‌لله اقباله و اقام اجلاله فرماید : ای رخت خالق خورشید و لبت رازق جان 130
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۸ - و من افکار طبعه فی‌المدیحه : تاج دولت رکن دین غیث زمین غوث زمان 90
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۴ - ‌در مدح شاهزادهٔ آز‌اده هلاکوخان‌بن شجاع السلطنه می‌فرماید : بر یاد صبوحی به رسم مستان 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۳ - د‌ر مدح شاهنشاه مبرور محمد شاه مغفور انارلله برهانه می‌فرماید : بارهاگفته‌ام ای ری به تو این راز نهان 88
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۵ - در مدح شاهزادهٔ گردون و ساده فریدون میرزا فرمانفرمای فارس می‌فرماید : به عزم پارس دل پارسایم از کرمان 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۶ - د‌ر ستایش شاه مبرور محمدشاه غازی طاب‌الله ثراه‌ گوید : به عید قربان قربان‌کنند خلق جهان 117
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۷ - د‌ر مدح خاقان خلد آشیان فتحعلی شاه مغفور و شجاع السلطنه فرماید : پدری و پسری سایه و نور یزدان 74
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۹ - در مدح جناب حاجی و شاهنشاه مبرور محمد شاه غازی : چو رای خواجه اگر پیر‌ گشته است جهان 137
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۰ - و له فی المدیحه : خلق را چون آفرید از لطف خلاق جهان 70
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۱ - د‌ر مدحت مرحوم مغفور حاج حسن‌خان شیرازی می‌فرماید : در دور دارای زمین در عهد خاقان زمان 94
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۲ - د‌ر ستایش ‌دو شاهزاده آزاده حسینعلی میرزای فرمانفرما و حسنعلی میرزا شجاع السلطنه گوید : دو خورشد جهانگیرند از یک آسان نابان 96
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۳ - در ستایش امیرالامراء العظام حسین خان نظام‌الدوله فرماید : دوش اندر خواب دیدم بر قد سروی جوان 105
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۴ - فی‌المدیحه ایضاً : دوش چون شد رشتهٔ پروین عیان از آسمان 102
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۶ - در ستایش مرحوم مبرو‌ر شجاع ا‌لسلطنه حسنعلی میرزا طاب‌الله ثراه می‌فرماید : ساقی در این هوای سرد زمستان 96
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۷ - و له فی المدیحة : صبح برآمد به ‌کوه مهر درخشان 81
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۵ - د‌ر مدحت جناب حاج میرزا آقاسی رحمه ا‌لله می‌فرماید : ز خلق خواجهٔ عالم ز رای مهتر دوران 68
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۹ - بر سبیل تغزل و ترکیب‌بند گوید : گر خضر دهد آب بقایت به زمستان 100
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۱ - د‌ر مدح پسرهای شجاع السلطنه مغفور طاب ا‌لله ثراه فرماید : مرا در شش جهت از پنج تن خاطر بود شادان 83
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۸ - د‌ر ستایش صدر اعظم در باب فتنهٔ باب گوید : صدر اعظم شد چو بخت شهریار از نو جوان 97
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۰ - در مدح د‌و شاهزاد‌هٔ آزاده محمد قلی میرزا الملقب به ملک‌آرا و شجاع السلطنهٔ مغفور طاب الله ثرا هما فرماید : گشته در برجی دو نجم سعد گردون را قران 73
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۲ - در مدح شاهزاده آزاده شجاع ا‌لسلطنه مرحوم حسنعلی میرزا طاب‌الله ثراه فرماید : نادرترین اشیا نیکوترین امکان 84
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۳ - و له فی المدیحه : نظام مملکت از خنجر بهادرخان 96
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۴ - در مدح هژبر سالب علی‌بن ابیطالب صلوات ا‌لله و سلامه علیه ‌گوید : رسم‌عاشق نیست با یک‌دل دو دلبر داشتن 112
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۷ - در مدح شجاع السلطنه حسنعلی میرزا : رود آمون‌ گشت هامون ز اشک جیحون‌زای من 102
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۵ - در مدح حاج میرزا آقاسی طاب ا‌لله ثراه گوید : عید دان چیست لب چون عید خندان داشتن 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۶ - در ستایش شاهزادهٔ آزاد شجاع السلطنه مرحوم حسنعلی میرزا طاب‌ لله ثراه فرماید : آوخ آوخ‌که شد پسرعم من 71
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۸ - د‌ر مدح شاهزادهٔ آزاده مؤیدالدوله طهماسب میرزا فرماید : از چه نگویم سپاس ایزد بیچون 102
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۱ - در هزل و مطایبه گوید : یازده ساله کودکی هست به کاخم اندرون 101
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۹ - در ستایش پادشاه خلد آشیان محمدشاه غازی طاب‌الله ثراه فرماید : ای ترک من ای عید تو چون روی ‌تو میمون 95
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۰ - وله فی المدیحه : منجر چون تافت مهر ازکاخ‌گردون 106
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۲ - د‌ر مدحت عمدهٔ الخوانین العظام شمس الدین خان افغان می‌فرماید : آفتاب زمانه شمس‌الدین 79
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۳ - د‌ر ستایش حاج میرزا آقاسی رحمه‌لله فرماید : از بوی بهار و فر فروردین‌ 80
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۵ - د‌ر ستایش صدراعظم د‌ام اجلاله فرماید : به راغ و باغ گذرکرد ابر فروردین 105
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۸ - در ستایش محمدشاه غازی طاب الله ثراه فرماید : در ملک جم ز شوق شهنشاه راستین 132
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۴ - در ستایش میرزا تقی‌خان امیرنظام‌ گوید : امسال ‌گویی از اثر باد فرودین 136
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۶ - فی المدیحه : حبذا تشریف شاهشاه دریا آستین 84
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۷ : خوش بود خاصه فصل فروردین 93
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۲ - د‌ر مدح محمد شاه غازی انارالله برهانه‌ گوید : ماه دو هفت سال من آن یار نازنین 109
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۹ - و من نوادر طبعه : دوش چو سلطان چرخ ‌گشت به مغرب مکین 57
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۰ - وله ایضاً : دوش ‌که شاه اختران والی چرخ چارمین 74
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۱ - وله فی المدیحه : عیدست و آن ابرو کمان دلدادگان را درکمین 117
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۳ - د‌ر مطایبه‌ گوید : ماه من دارد ز سیم ساده یک خرمن سرین 98
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۷ - در ستایش شاهزاده مبرور فریدون میرزای فرمانفرما فرماید : دوش چو بنهفت نوعروس ختن رو 74
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۹ - د‌ر ستایش پادشاه رضوا‌ن جایگاه مغفور محمدشاه مبرور طاب ثراه فرماید : دو چشم باز و دوگوشم فراز مانده به راه 83
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۴ - د‌ر مدح هلاکو خان بن شجاع السلطنه مرحوم فرماید : آن خال سیه از بر آن نرگس جادو 66
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۵ - در مدح پادشاه خلد آشیان محمدشاه مغفور طاب الله ثراه فرماید : الحمدکه آمد ز سفر موکب خسرو 103
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۶ - در مدح نجفقلی میرزای وا‌لی پسر حسینعلی میرزای فرمانفرما فرماید : ای ترک من ای مهر سپهرت شده هندو 71
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۸ - د‌ر مدح شاهنشاه اسلام‌پناه ناصرالدین شاه خلد لله ملکه و اقباله‌ گوید : باز سرسبز شد زمین ز گیاه 69
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۰ - د‌ر مدح شهنشاه ماضی محمدشاه غازی طاب ثراه گوید : روز آدینه شدم بر در خلوتگه شاه 64
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۵ - ایضاً د‌ر مدح شاهنشاه ماضی محمدشاه قاضی طاب ثراه : شاها ز ساغر لب ساقی شراب خواه 81
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۱ - در مدح صدراعظم : دوش چون‌گشت‌جهان از سپه‌زنگ سیاه 83
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۲ - د‌ر مدح شاهنشاه ماضی محمدشاه غا‌زی طاب‌ا‌لله ثراه گوید : شد عید و مه روزه سفرکرد به اکراه 96
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۳ - د‌ر ستایش جناب اشرف امجد صدراعظم دام‌ظله و جناب جلالت مآب نظام ا‌لملک دام شوکته ‌گوید : صدراعظم آفتابست و نظام‌الملک ماه 71
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۴ - در ستایش وزیر بی نظیر میرزا ابواقاسم قائم مقام فرماید : مگوگناه بود بر رخ نگار نگاه 65
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۷ - در مدح شاهزاده ی مبرور شجاع السلطنه مغفور حسنعلی میرزا فرماید : عبدس و ساقی در قدح‌، صهبا ز مینا ریخته 100
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۶ - در مدح معتمدالدوله منوچهرخان ‌گوید : ماه من در جمع تا چون شمع چهر افروخته 108
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۸ - و له فی المدیحه : عیدست و جام زرنشان از می‌گران‌بار آمده 78
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۹ - مطلع ثانی : جشنی ز نوروز عجم‌ کاراستش جمشید جم 73
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۰ - در ستایش پادشاه علیین جایگاه محمدشاه غازی : ای برده غمت تاب ز دل خواب ز دیده 92
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۱ - د‌ر مدح شاهزاد‌ه حسنعلی میرزای شجاع‌ا‌لسلطنه فرماید : بناز ای طوس بر راز و ببال ای خاوران بر ری 79
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۷ - در مدح مقر بالخاقان معتمدالدوله منوچهر‌خان فرماید : ماه من ماند به سر و ار سرو جولان داشتی 91
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۵ - در توصیف زلف و تخلص بنام نامی مظهرالعجایب غالب کل غالب علی‌بن ابی‌طالب علیه السلام گوید : تو ای نیلوفر بویا که خورشیدت دلیلستی 91
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۲ - در مدح شاهنشاه ماضی محمدشاه غازی طاب الله ثراه گوید : سرو سیمین مرا از چوب خونین‌ گشت پای 99
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۳ - در مدح شاهزاده حسنعلی میرزای شجاع السلطنه فرماید : ای دفتر گل از ورق حسن تو بابی 88
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۴ - در نسبت ممکن و واجب و هژبر سالب علی بن ابی‌طالب علیه السلام گوید : حمد بیحد را سزد ذاتی‌که بی همتاستی 80
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۶ - له من‌ کلا‌مه : نهانی از نظر ای بی‌نظیر از بس عیانستی 58
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۸ - و له من کلا‌مه : تبارک ای نگار خلّخی ای ماه نوشادی 126
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۹ - و له فی المدیحه : گشودی زلف قیرآگین جهان را قیروان‌کردی 76
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۰ - و له فی المدیحه : آوخا کز کین چرخ چنبری 110
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۱ - در مدح جناب شریعتمدار حجة‌الاسلام آقا محمد مهدی کلباسی گوید : ای زلف یار من از بس معنبری 93
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۲ - در ستایش شاهزاده آزاده حسنعلی میرزای شجاع السلطنه فرماید : دوش درآمد از درم آن مه برج دلبری 76
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۴ - د‌ر مدح امیرالامراء حسن‌خان نظام‌الدوله و تاریخ حفر قنوات سته د‌ر مملکت فارس گوید : به‌ گیسو روی آن ترک تتاری 90
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۳ - و له فی المدیحه : عقرب جراره دارد ماه من بر مشتری 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۵ - و له فی المدیحه : ای زلف عزم سرکشی از روی یار داری 109
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۶ - در ستایش شهنشاه ماضی محمدشاه غازی طاب‌الله ثراه گوید : ای زلف یار چرا آشفته و دژمی 85
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۱ - در ستایش امیر بی نظیر الله قلیخان ایلخانی قاجار فرماید : ای روی تو فهرست شادمانی 101
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۰ - د‌ر تزکیهٔ نفس ناسوتی و توجه به عالم لاهوتی و اشاره به مدح خامس آل ‌عبا سیدالشهدا علیه السلام : ای دل چو تو حالی صفت خویش ندانی 96
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۷ - و له من‌ کلامه : ترک کشتی‌گیر من میل شنا دارد همی 121
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۸ - و له فی المدیحه : اگر هرکس نماید میش را در عید قربانی 87
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۹ - د‌ر مدح امیرالامراء ا‌لعظام حسین‌خان نظام‌الدوله فرماید : ای ترک سیه‌چشم سراپا همه جانی 121
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۹ - د‌ر مدح امیرالامراء ا‌لعظام حسین‌خان نظام‌الدوله فرماید : ای ترک سیه‌چشم سراپا همه جانی 82
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۲ - و لی فی المدیحه : ای مار سیاه جعد جانانی 86
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۳ - و له فی المدیحه : به تار زلف دوتا چون نظرکنی دانی 88
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۴ - د‌ر مدح خاتم انبیا محمد مصطفی و امام عصر عجل الله فرجه و ستایش محمدشاه غا‌زی و جناب حاجی میرزا آقاسی گوید : بود این نکته در حکمت‌سر‌ای غیب برهانی 68
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۸ - د‌ر مدح شاهنشاه مبرور محمد شاه مغفور طاب‌الله ثراه گوید : دلکی هست مرا شیفته و هرجایی 84
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۸ - د‌ر مدح شاهنشاه مبرور محمد شاه مغفور طاب‌الله ثراه گوید : دلکی هست مرا شیفته و هرجایی 119
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۵ - در مدح شاهزادهٔ آزاده هلاکوخان بن شجاع ا‌لسلطنهٔ مرحوم فرماید : تعالی‌الله‌ که شد معمار انصاف جهانبانی 113
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۶ - در ستایش جناب جلالت مآب میرزا کاظم نظام الملک دام مجده گوید : چو دولت جمع ‌گردد با جوانی 84
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۷ - د‌ر مدح اسدالله الغالب علی‌بن ابیطالب علیه السلام و ستایش محمد شاه مرحوم : سروش غیبم‌گوید به‌گوش پنهانی 114
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۹ - در مدح هژبر سالب و شهاب الله الثاقب اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب علیه السلام گوید : شبی‌گفتم خرد راکای مه‌گردون دانایی 110