🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

جنون

(ثبت: 208637)

دل گمراه من چه خواهد كرد
با بهاري كه ميرسد از راه ؟
يا نيازي كه رنگ ميگيرد
درتن شاخه هاي خشك و سياه ؟
دل گمراه من چه خواهد كرد ؟
با نسيمي كه ميترواد از آن
بوي عشق كبوتر وحشي
نفس عطرهاي سرگردان؟
لب من از ترانه ميسوزد
سينه ام عاشقانه ميسوزد
پوستم ميشكافد از هيجان
پيكرم از جوانه ميسوزد
هر زمان موج ميزنم در خويش
مي روم ميروم به جايي دور
بوته گر گرفته خورشيد
سر راهم نشسته در تب نور
من ز شرم شكوفه لبريزم
يار من كيست اي بهار سپيد ؟
گر نبوسد در اين بهار مرا
يار من نيست اي بهار سپيد
دشت بي تاب شبنم آلوده
چه كسي را به خويش مي خواند ؟
سبزه ها لحظه اي خموش خموش
آنكه يار منست مي داند
آسمان مي دود ز خويش برون
ديگر او در جهان نمي گنجد
آه گويي كه اين همه آبي
در دل آسمان نميگنجد
در بهار او زياد خواهد برد
سردي و ظلمت زمستان را
مي نهد روي گيسوانم باز
تاج گلپونه هاي سوزان را
اي بهار اي بهار افسونگر
من سراپا خيال او شده ام
در جنون تو رفته ام از خويش
شعر و فرياد و آرزو شده ام
مي خزم همچو مار تبداري
بر علفهاي خيس تازه سرد
آه با اين خروش و اين طغيان
دل گمراه من چه خواهد كرد؟

 

 

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا