🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سارا (س.سکوت) در همراه با سکوتی آرام
درودی دوباره استاد الهی که سلامت باشید ممنون از این همه لطف سلام مرا هم به
حمید گیوه چیان در داستان کوتاه
درود جناب عبدالله پور عزیز و بزرگوار ممنون از تشریف فرمایی و بذل توجهتان شاد و سلامت
ساده و شکیل بود . آفرین
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام فرامرز جان پسر شاعرم ممنونم از حضور بسیار گرمت بابا طارق را
فرامرز عبداله پور در داستان کوتاه
درود شعری زیبا ودلنشینی از شما خواندم استاد ⚘🌺❤ رقص قلمتان ابدی
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26776
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147235
روزی از رویت، مگر طرف نقاب، افتاده است
در دل خورشید و مه، زان روز تاب، افتاده است
دیده من تا به روی توست، روشن، خانهای است
مردم چشم مرا، در خانه آب، افتاده است
بس که بارید از هوا، باران محنت، بر سرم
کش به اطراف زجاجی، آفتاب افتاده است
غمزهات دل میبرد، چشم توام، خون میخورد
روز و شب آن در شکار، این در شراب، افتاده است
کرد چشمت، فتنهای پیدا و در هر گوشهای
عالمی بر فتنه بختم به خواب، افتاده است
شد دل بیمار و میخواهد ز لعلت، شربتی
رحمتی فرما، که این مسکین، خراب افتاده است
آفتابی، از من خاکی، جدا خواهد شدن
لاجرم چون ذره، دل در اضطراب، افتاده است
برمتاب از من، عنان، آخر که یکسر کار من
رفته است از دست و در پا چون رکاب، افتاده است
تا من افتادم ز کویت در حسابی نیستم
ز آنکه در کویت چو سلمان، بیحساب افتاده است
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
در لبخند…
همواره درخت دانش مانا پربار است👏👏
درود بی کران... جناب خراسانی گران ارج😍🌱
بستن فرم