🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

مجال

(ثبت: 208523)

جوجه‌یی در آشیانه
گُلی در جزیره
ستاره‌یی در کهکشان.

 

 

با پیشانی بلندت به جِرمی اندیشیدی
که در پوسته می‌رُست
تا باغچه را
به نغمه
سرشار کند
همچنان که عصاره‌ی خاک
از دهلیزِ ساقه می‌گذشت
تا چشم‌اندازِ تابستانه را
به رنگی دیگر
بیاراید
بر جزیره‌یی که می‌گذرد
با گردشِ تپنده‌ی روزان و شبان
از برابرِ خورشیدی
که در خود
می‌سوزد.

 

 

تو میلاد را
دیگربار
در نظامِ قوانینش دوره می‌کنی،
و موریانه‌ی تاریک
تپش‌های زمانت را
می‌شمارد.

 

۹ آبانِ ۱۳۵۱

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا