🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به جهان ذرّه رفته، اَرَنی نگوید هرگز
که خدا به خود نگوید نه “تَری” نه لَن تَرانی
پ. ن
قصه ارنی و لن ترانی…
شيخ اجل سعدي مي گويد :
چو رسي به طور سينا ارني مگو و بگذر
که نيرزد اين تمنا به جواب لن تراني
در جواب سعدي شاعري ( احتمالا حافظ ) مي گويد :
چو رسي به طور سينا ارني بگو و مگذر
تو صداي دوست بشنو نه جواب لن تراني
و در جواب اين دو ، شاعر ديگري ( احتمالا مولانا ) مي گويد :
“ارنی” کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه چه ترا چه لن ترانی
علامه طباطبایی فرموده:
سحر آمدم به کویت که ببینمت نهانی
” ارنی ” نگفته گفتی دو هزار ” لن ترانی”
:: توضیح
سوره اعراف آیه 143….. و چون موسى به وعده گاه آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد : پروردگارا خود را به من بنماى تا تو را تماشا کنم . معشوق فرمود هرگز مرا نخواهى ديد ؛ ليكن به كوه نگاه کن پس اگر بر جاى خود قرار گرفت به زودى مرا خواهى ديد . پس چون پروردگارش به كوه جلوه نمود آن را متلاشی ساخت و موسى مدهوش بر زمين افتاد و چون به خود آمد گفت تو منزهى به درگاهت توبه كردم و…..mall”>
وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿143)اعراف
* ارنی: خودت را به من نشان بده
* لن ترانی: هرگز مرا نخواهى ديد
* تری: می بینی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
بهمن 10, 1399
درود ها استاد
بسیار زیبا است
پاینده باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بهمن 10, 1399
سلام بزرگوار
سپاس از حضور گرمتان
در پناه خدا 🙏❤️🙏
پاسخ
بهمن 10, 1399
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
پاسخ
بهمن 10, 1399
سلام و درود
سپاس از حضور گرم آن عزیز
در پناه خدا 🙏❤️🙏
پاسخ
بهمن 10, 1399
احسنت بر شما و قلم زرین نگارتان
🌼🍁🌸🌹
پاسخ
بهمن 10, 1399
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا 🙏❤️🙏
پاسخ
بهمن 11, 1399
درود و سلامهای پرمهر پیشکش باباطارق عزیزم
الهی که همیشه تندرست و شادکام باشید🙏💐🙏
پاسخ
بهمن 11, 1399
همچون تیری که از کمان رها شده و بر دل هدف نشسته…
اثری زیبا و با قامتی ایستاده و سینه سپر کرده خواندم .
چرا ، چون دوباره به من یادآوری کرد که جهان و ذات حق ، از بی نهایت در کل تا بی نهایت در جز … بی انتهاست . آنچه که ما کوچک می بینیم ، خود دنیایی است بی انتها بی نهایت بزرگ و عظیم … در دل هر ذره تا بی نهایت دنیا وجود دارد به بزرگی تمام هستی…
آری این گنج ثقیل است اما حقیقتی است انکار ناپذیر ،
از هر طرف تا بی نهایت … درک کردنی نیست بلکه باید و تنها راه این است که در این حقیقت ذوب شوی و جزیی از آن شوی تا آنرا بفهمی…
به قول بزرگی که فرمود : علم یعنی فنای عالم در معلوم
درود بر شما
پاسخ
بهمن 11, 1399
سلام و درود بر فرزانه ی شعر و عرفان
خوشحالم به حقیقت بزرگی پی برده اید
تئوری بی نهایت شعور و توانایی را در سال 89 در کتاب چشم سوم آورده ام و ان شاءالله توضیحی بر آن را در قسمت مطالب به استحضار شما و دوستان خواهم رساند.
در آن تئوری ثابت کرده ام در بی نهایت ذره بی نهایت شعور و توانابی موجود است و تنها خداست که بی نهایت شعور و توانایی دارد لذا خدا در کنه ذره و ریز ترین ذره ی هستی ست حال چرا می گوییم الله اکبر؟ علت آن است که هستی بی نهایت، از ذره تشکیل یافته است.
سپاس از حضور عالمانه ی عزیز جانم
در پناه خدا 🙏❤️🙏
پاسخ
بهمن 11, 1399
درود ها
بر استاد
دستمریزاد 🌺🌺🌺🌺🌸🌸🌸
پاسخ
بهمن 11, 1399
سلام بر اسناد رشنوی عزیز
سپاس از مهر حضور آن استاد گرانمهر..
در پناه خدا 🙏❤️🙏
پاسخ
بهمن 26, 1399
غرق در آن شعور و آگاهی مطلق هستیم
بسیار عالی
سپاس و درود بیکران بر شما🌹🌺🌹🌺🌹
پاسخ
بستن فرم