🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۲۱۹ : یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش

(ثبت: 194076)

یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش

چون لحد و گور مغان تنگ و دل افشار و ترش

یار چو آیینه بود دوست چو لوزینه بود

ساعت یاری نبود خایف و فرار و ترش

هر کی بود عاشق خود پنج نشان دارد بد

سخت دل و سست قدم کاهل و بی‌کار و ترش

ور چشمش بیش بود هم ترشی بیش کند

دان مثل بیشی او سرکه بسیار ترش

بس کن شرح ترشان این قدری بهر نشان

کی طلبد در دل و جان طبع شکربار ترش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا