🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۰۴ : حسودان را ز غم آزاد کردم

(ثبت: 194640)

حسودان را ز غم آزاد کردم

دل گله خران را شاد کردم

به بیدادان بدادم داد پنهان

ولی در حق خود بیداد کردم

چو از صبرم همه فریاد کردند

چنان باشد که من فریاد کردم

مرا استاد صبر است و از این رو

خلاف مذهب استاد کردم

جهانی که نشد آباد هرگز

به ویران کردنش آباد کردم

در این تیزاب که چون برگ کاه است

به مشتی گل در او بنیاد کردم

فراموشم مکن یا رب ز رحمت

اگر غیر تو را من یاد کردم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا