🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۲۱ : من از عالم تو را تنها گزینم

(ثبت: 194673)

من از عالم تو را تنها گزینم

روا داری که من غمگین نشینم

دل من چون قلم اندر کف توست

ز توست ار شادمان وگر حزینم

بجز آنچ تو خواهی من چه باشم

بجز آنچ نمایی من چه بینم

گه از من خار رویانی گهی گل

گهی گل بویم و گه خار چینم

مرا تو چون چنان داری چنانم

مرا تو چون چنین خواهی چنینم

در آن خمی که دل را رنگ بخشی

چه باشم من چه باشد مهر و کینم

تو بودی اول و آخر تو باشی

تو به کن آخرم از اولینم

چو تو پنهان شوی از اهل کفرم

چو تو پیدا شوی از اهل دینم

بجز چیزی که دادی من چه دارم

چه می جویی ز جیب و آستینم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا