🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۷۳ : گر درد طلب رهبر این قافله بودی

(ثبت: 169742)

گر درد طلب رهبر این قافله بودی

کی پای ترا پردهٔ خواب آبله بودی؟

زود این ره خوابیده به انجام رسیدی

گر نالهٔ شبگیر درین مرحله بودی

دل چاک نمی‌گشت ز فریاد جرس را

بیداری اگر در همهٔ قافله بودی

از خون جگر کام کسی تلخ نگشتی

گر در خور این باده مرا حوصله بودی

شیرازهٔ جمعیتش ازهم نگسستی

با بلبل ما غنچه اگر یکدله بودی

چون آب روان می‌گذرد عمر و تو غافل

ای وای درین قافله گر فاصله بودی

صائب سر زلف سخن از دخل حسودان

آشفته نشد تا تو درین سلسله بودی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا