🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۷۵۵ : به نیم جلوه کسی کشوری بهم نزده است

(ثبت: 173046)

به نیم جلوه کسی کشوری بهم نزده است

به یک پیاده کسی لشکری بهم نزده است

ز چشم شوخ تو شد ملک صبر زیر و زبر

به یک نگاه کسی کشوری بهم نزده است

مرا به بلبل تصویر، رحم می آید

که در هوای تو بال و پری بهم نزده است

هوای خانه بود چون حباب دشمن من

بساط عیش مرا صرصری بهم نزده است

ز اشتیاق تو بر هم زدم دو عالم را

به این نشاط، دو کف دیگری بهم نزده است

شمار داغ مرا بوالهوس چه می داند؟

ز پاره های جگر دفتری بهم نزده است

سری به عالم آسودگی بکش صائب

ترا که کاکل سیمین بری بهم نزده است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا