🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147266
گر زانک ملولی ز من ای فتنه حوران
این سلسله بگذار و کسی را بمشوران
در کوچه کوران تو یکی روز گذشتی
افتاد دو صد خارش در دیده کوران
در خواب نمودی تو شبی قامت خود را
بر سرو بیفزود ز تو قد قصوران
ای آنک تو را جنبش این عشق نبودهست
حیران شده بر جای تو چون تازه حضوران
از لحن عرابی چو شتر بادیه کوبد
زین لحن چه بیگانهای ای کم ز ستوران
عشقا تو سلیمان و سماع است سپاهت
رفتند به سوراخ خود از بیم تو موران
شمس الحق تبریز چو خورشید برآید
زیرا که ز خورشید بود جامه عوران
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم