🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۰۶ : هر دل که غم تو داغ کردش

(ثبت: 162768)

هر دل که غم تو داغ کردش

خون جگر آمد آب‌خوردش

چون کوشم با غمت که گردون

کوشید و نبود هم نبردش

در درد فراق تو دل من

جان داد و نکرد هیچ دردش

دور از تو گذشت روز عمرم

نزدیک شد آفتاب زردش

در بابل اگر نهند شمعی

زینجا بکشم به باد سردش

وصل تو دواسبه رفت چون باد

هیهات کجا رسم به گردش

خاقانی را جهان سرآمد

دریاب که نیست پایمردش

خاصه که به شعر بی‌نظیر است

در جملهٔ آفتاب گردش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا