🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۰۹۶ : گر تنگ بدی این سینه من

(ثبت: 195805)

گر تنگ بدی این سینه من

روشن نشدی آیینه من

ای خار گلی از روضه من

دوزخ تبشی از کینه من

خورشید جهان دارد اثری

از کر و فر دوشینه من

آن کوه احد پشمین شده‌ست

از رشک من و پشمینه من

چون جوز کهن اشکسته شوی

گر نوش کنی لوزینه من

از بهر دل این شیشه دلان

باشد بر که در چینه من

از بهر چنین جمعیت جان

هر روز بود آدینه من

تا تازه شود پژمرده من

تا مرد شود عنینه من

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا