🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۱۶۱ : در روی زمین یک سر پر شور نمانده است

(ثبت: 173452)

در روی زمین یک سر پر شور نمانده است

ته جرعه ای از کاسه منصور نمانده است

زنگار گرفته است دل اهل جهان را

در آینه هیچ نظر نور نمانده است

زان مصر حلاوت که شکر بود غبارش

امروز به جز نقش پی مور نمانده است

پیمانه ارباب تنعم شده لبریز

آوازه ای از کاسه فغفور نمانده است

از تلخی دشنام برون رفته حلاوت

نزدیکی دل با نگه دور نمانده است

زان شهد که سرمایه شیرینی جان بود

صائب به جز از نشتر زنبور نمانده است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا