🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۲۱۰ : در دل هر که ذوق شبگیرست

(ثبت: 173501)

در دل هر که ذوق شبگیرست

خنده صبح، خنده شیرست

غم به بیگانگان نیاویزد

سگ این بوم، آشناگیرست

دل ز بیداد روشنی گیرد

شمع این خانه، برق شمشیرست

طفل ما خون خود چرا نخورد؟

دایه روزگار کم شیرست

خط او پیش خود گرفتارست

سبزه از موج خود به زنجیرست

بر جوانی چه اعتماد، که صبح

تا نفس راست می کند پیرست

زور بازوی پنجه تدبیر

خس و خاشاک سیل تقدیرست

نیست دیوانه گر سپهر، چرا

دایم از کهکشان به زنجیرست؟

بر دم تیغ می زند خود را

صائب از بس ز جان خود سیرست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا