🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۲۸۱ : چاک خواهد سربرآورد از گریبانم چو صبح

(ثبت: 173572)

چاک خواهد سربرآورد از گریبانم چو صبح

رفته رفته می کند گل داغ پنهانم چو صبح

سینه ام از خاکمال گرد کین بی نور نیست

در صفا سر حلقه نیکان و پاکانم چو صبح

بی تکلف باز کن بند نقاب سینه را

عاشق صادق کن از لطف نمایانم چو صبح

من که نور صدق می تابد ز گفتارم، چرا

شمع کافوری نسوزد در شبستانم چو صبح؟

عیسی از خط شعاعی رشته تابی گو مکن

جنگ دارد با رفو چاک گریبانم چو صبح

صائب از روزی که آن خورشید رو را دیده ام

خوشه خوشه اشک می ریزد به دامانم چو صبح

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا