🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۴۵۵ : نه همین از حرف دردآلود من خون می چکد

(ثبت: 173746)

نه همین از حرف دردآلود من خون می چکد

کز نگاه حسرتم بیش از سخن خون می چکد

لاله زاری می شود گر بگذرد بر شوره زار

بس که از دامان آن پیمان شکن خون می چکد

تا که از داغ غریبی غوطه در خون زد، که باز

همچو زخم تازه از صبح وطن خون می چکد

گر یمن را نیست دل خون زان عقیق آبدار

از چه از هر پاره سنگی در یمن خون می چکد؟

بلبل یکرنگ را گر در جگر خاری خلد

شاهدان باغ را از پیرهن خون می چکد

زینهار اندیشه چیدن به خاطر مگذران

کز نگاه تند ازان سیب ذقن خون می چکد

هر کجا بی پرده گردد روی آتشناک او

جای اشک از چشم شمع انجمن خون می چکد

تا کدامین سنگدل امروز می آید به باغ

کز فغان عندلیبان چمن خون می چکد

می شود فواره خون خامه صائب در کفم

بس که از گفتار دردآلود من خون می چکد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا