🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۶۱۲ : رزق هر کس چون صدف از عالم بالا بود

(ثبت: 173903)

رزق هر کس چون صدف از عالم بالا بود

فارغ از چین جبین موجه دریا بود

از دو عالم در گذشتم تا شدم فرد از جهان

زور بر راه آورد چون راهرو تنها بود

محو گردد نقش هستی دل چو گردد صیقلی

جوهر فولاد در آیینه ناپیدا بود

سرمه بیداری دزدست خواب پاسبان

می رود ایمان به غارت دل چو نابینا بود

گر فتد بینا و نابینا به چاهی از قضا

زان میان خجلت نصیب دیده بینا بود

نیست صدر و آستان در مجلس روشندلان

جای کف مانند عنبر بر سر دریا بود

از تبسم چون دهد پیوند دلها را به هم؟

آن که از چین جبین شیرازه دلها بود

گفتگوی طوطیان صائب سراسر قالبی است

هر که بی تعلیم می گوید سخن گویا بود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا