🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مهدی سیدحسینی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
سپاسگزارم 🌷🌷
امیر عباس امن زاده در از کف برفت…
از نگاه مهربانتان ممنونم🌹
طارق خراسانی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
سلام ودرود سپاس از مهر نگاهتان در پناه خدا 🌹
طارق خراسانی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
سلامودرود سپاس از مهر نگاهتان در پناه خدا 🌹
درودبرشما احسنتم .عالیست. 🌺🌺🌺
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146447
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
خانه مردم اگر از ماه روشن می شود
کلبه تاریک ما از آه روشن می شود
جلوه برقی نیستان را چراغان می کند
عالمی از یک دل آگاه روشن می شود
در عزیمت راهرو چون صبح اگر صادق بود
هر قدر تاریک باشد راه روشن می شود
چون ید بیضا ز خوان نعمت فرعونیان
دست خود را گر کنی کوتاه، روشن می شود
تشنه دیدار هیهات است گردد ناامید
عاقبت از ماه کنعان چاه روشن می شود
از هم آوازان برافروزد شبستان خیال
این ره تاریک از همراه روشن می شود
دیگران را از نفس آیینه گر گردد سیاه
سینه ما از نسیم آه روشن می شود
نیست غیر از گوشه دل در جهان آب و گل
خانه ای کز بستن درگاه روشن می شود
آتشی در دل نهان دارم که سنگ از پرتوش
چون کف دست کلیم الله روشن می شود
سرسری نتوان به کنه حیله اندوزان رسید
کز تأمل آب زیرکاه روشن می شود
ترجمان خانه بیدل صریر او بس است
حال ما از ناله جانکاه روشن می شود
خانه ما را ز بی برگی نمی باشد چراغ
از چراغ رهگذر گه گاه روشن می شود
نیست جز دریوزه دل، بستگیها را کلید
کور اگر آید به این درگاه روشن می شود
صائب ازکرم شب افروزی درین ظلمت سرا
کلبه ما قانعان چون ماه روشن می شود
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم