🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۰۳۶ : خوشا افتاده ای کز خاک ره چالاک برخیزد

(ثبت: 174327)

خوشا افتاده ای کز خاک ره چالاک برخیزد

کند در خاک دشمن را و خود از خاک برخیزد

گناه ما غبار خاطر رحمت نمی گردد

فروغ مهر از دریای پرخون پاک برخیزد

مباد از نشأه می سرخ رویی می پرستی را

که در ایام بی برگی زپای تاک برخیزد

(چراغ دیده عشاق وقتی می شود روشن

که دود خط از ان رخسار آتشناک برخیزد)

ندارد اعتبار خاک، خون مشک در زلفش

به یک سودا درین بازار باد از خاک برخیزد

ندارد حاصلی جز قبض خاطر خاک اصفاهان

نباشد بسط در خاکی کز او تریاک برخیزد

مجو درک سخن از خام طبعان جهان صائب

که از خاکستر دل شعله ادراک برخیزد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا